2733
2734
عنوان

کم اوردم...چیکار کنم؟؟؟؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1897 بازدید | 66 پست
سر دخترم حتی شب اول که خونه اومدیم هم خودم نگهش داشتم
مامانم بود ولی دلم نمیومد چون صبح باید میرف مدرسه طفلک
خیلی سخت بود برام ولی وقتی ادم مادری رو قبول میکنه باید شرایطش رو هم بپذیره

من بچه مهد بودم و از مهد متنفرم
دینا رو از یکی دو ماه اینده میگذارم ولی جایی که دوست داشته باشه نه بالاجبار

مامانیی که شاغلین مراقب باشین
من عاشققققققققققققققق مامانم هستم.میمیرم براش! ولی هرگز لحظاتی رو که بال بال میزدم برا بودنش و نبود وبالاجبار سر کار بود یادم نمیره!!
🌸 مرنج و مرنجان🌸
به نظر من مهد از سه سال به بعد لازم برای بچه های تک فرزند که واجبه
آدمی فقط در یک صورت حق دارد به دیگری از بالا نگاه کند، و آن هنگامی است که بخواهد دست کسی که بر زمین افتاده را بگیرد و او را بلند کند...
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



بنظر من در زمان حال زندگی کن
خانه داری و لذت از بچه داری
حس میکنم نرمال زندگیتو کار می بینی الان که نیست پس از شرایط الان لذت ببر

من شاغلم ولی وقتی میرسم خونه اینقد کار دارم که شاید بخوبی به بچه نرسم
پس ارزوم خانه داری هست

انرژی تو مثبت در جهت رشد بچت صرف کن عزیزم
خـــــــدایا ... توکل به خودت ...
2742
سلام
منم واقعن خودم حوصله دومی را ندارم...یعنی احساس می کنم اگر دومی بیاد روانی میشم الانم که دخترم نه ماهشه حتا نتونستم یه آرایشگاه واسه ابروم برم ...واقعن افسردگی گرفتم!! اون موقع همه ی کارهای بیرون با خودم بود هم کارامو می کردم هم بیرونم را می رفتم حالا چی !!اگر نرم بیرون کارام می مونه که مونده!! اگر برم همش باید فکر دخترم را بکنم که اینجا اداره است اونجا بیمه است !! وای خیلی سخته
من به همسرم میگم اگر فکر دومی را داری می کنی واقعن نمی تونم با مهربونی تربیت کنم ممکنه دعواش کنم و اینم اصلن درست نیست...

تو این دوره زمونه هم که اینقدر مشکلات خانواده هامون زیاد شده که طفلیا فرصت نمی کنند به ما برسن و ما شدیم دست تنها!!!
دنا! بر من اگر آفتاب از دامان تو به پایین می خزد، آنسوی افق، دیارانی است که بر آمدن مهر را از شانه های تو می بینند...غروب برای من هماره پیشاهنگ بامدادی دیگر است. (برای دختر عزیزم "دنا" )
خود منم از شش ماهگی مهد بودم. قطعا پیش مادر بودن بهتره. حرفی توش نیست. ولی ما هم که مهد رفتیم به مشکلی بر نخوردیم. ولی بازم میگم اگه شوشو پولدار بود هیچ وقت سرکار نمی رفتم. چرا ادم باید خوش رو الکی اذیت کنه؟ کی قدرش رو می دونه؟ تا سه سالگی تحمل کن که برا همه همینه بعد از اون هم تفریح کن و حالش رو ببر.
2740
مامان منم شاغل بود و خیلی سخت گذشت خیلی...

الانم خوشحالم پیش دخترم هستم و قرار نیست دست کسی بسپارم اما اون بعضی مواقع هم که نیاز به یک کمکی دارم هیچ کس واقعن نیست:(

دنا! بر من اگر آفتاب از دامان تو به پایین می خزد، آنسوی افق، دیارانی است که بر آمدن مهر را از شانه های تو می بینند...غروب برای من هماره پیشاهنگ بامدادی دیگر است. (برای دختر عزیزم "دنا" )
الان که این تاپیک خوندم و خودم و دوستای بچه دارم می بینم واقعا فکر می کنم شاید نسل ما مشکل داره چرا ما نمی تونیم مثل مادرامون تو خونه بشینیم و از بچه داری لذت ببریم چرا همه ما خسته ایم چه شاغل چه خونه دار هیچ کدوم راضی نیستیم خوشحال میشیم نظر شما را بدونم
اره مشاور دختر منم گفت زیر 3 سال اصلا به مهد فکر نکن.یا اگرم دیگه هیچ راهی نداشتی باید براش مربی خصوصی بگیری....
ن خودم از 3 ماهگی مهد رفتم.هیچ وقت هم ناراضی نبودم.ولی الان که تاثیر محبت و روابط خانواده رو توی کتابا می خونم یا cd های دکتر مجد رو گوش می دم،می بینم که خیلی از مشکلاتی که دارم مال همون موقع مهد رفتنه....
ولی خوب سلامتیه خود ادمم مهمه دیگه
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687