ازحرفات ناراحت نشدم چون کینه ای ازکسی به اون صورت ندارم
من ذهنم مسموم نیس ولی انقد دیگه اینجا تاپیکای خیانتو اعتیادو کتک خوندم عصبی و حساس شدم همش احساس میکنم کسایی که میان اینجا درددل میکنن اونقد بی پناهو ناراحتن که نمیتونن مشکلشونو راهکار های لازمو از دنیای واقعی بگیرن...من سر جنگ با کسی ندارم اما دراین حد میگم که جلوی ضرر هروقت بگیری منفعته...کاری به شماهایی که میگین بساز کاری ندارم ولی بیشتر این خانما تحمل کوچیکترین توهینو ندارن و از چیزایی میگن که خودشون تو این شرایط محال بود انجام بدن من تاپیکای قبلشو خوندم عمق فاجعرومیدونم ولی خب دیگه چیکارمیشه کرد استارتر فرصتای زیادی برای زندگی داره چرا با غمو ناراحتی بگذرونه بعد خدای نکرده خدای نکرده کسی راضیه پارکینسونی ام اسی چیزی از حرصوجوشو غصه بگیره؟؟؟بخدااین مریضیا از همینچیزاس ما توخانواده داشتیم من اینچیزارو میبینم حرص میخورم فک نکن با غریبه اینطوریم حتی یه مشکلاتی شایدم مشکل نباشه ها از نظر من مشکله چون نه دعوا نه اعتیاد نه خیانت نه هیچکدوم از چیزایی که تو مشکلات بقیه خوندیم نبود تو خونه ی ما بود به مامانمم برگشتم همین حرفو زدم ... طلاق تو ایران شاید بی ابرویه یاهرچی ولی راه قطع ارتباط دونفریه که کنار هم بامشکلن ولی جداازهم شاید نه...من نه امروزیم نه ادمیم از رو بچگی میگم نه فکرم مسمومه فقط دلم نمیخواد همجنسم ازش سواستفاده بشه زجر بکشه فقط به همین دلایلی که شاید درست پیگیری بشه راه حلیم داره
شاید تصورت ازمن یه ادم عصبیو کینه ای و.... باشه اما من ادمیم همیشه لبخند به لب دارمو زود با دیگران صمیمی میشم و خودمو نمیگیرم ولی عصبی بشمو برگردم همونقد که خوبم همونقد غیر قابل تحمل میشم