هرروزکارش یجوریه صبح میره شب ساعت دوسه میاد
امشب من لکه بینی دارم ازدیروز دکترمم گفت بیشترشدبروبیمارستان بستری زنگ زدم بهش گفت حالانمیام مامانم وبابام بیچاره بردنم بیمارستان مامانم بهش گفت برای بستری بایدپول بیاری گفتم بریم تابخایم بستری کنیم توبیارفتیم هرچی زنگ زدیم جواب ندادالان اومدیم خونه دیدم خابیده همینجاهم زنگ زدم گفتم ببینم گوشیش کجاس که جواب نمیدادیهوتازنگ خوردبیدارشدتوجیبش بودبنظرتون چرا!واقعاچراانقدبی فکره چرااخه من انقدبدبختم تازه بهش گفتم یبارفقط گفت زنگ زدم خاموش بودالان گوشیمونگاکردم اصلاخاموش نبودزنگم نزده بوددهنشم بوی مشروب میده حالم ازش بهم میخوره دیگه میخام جداشم