پدرشوهرم مریض تو جا افتاده.مادرشوهرم سرطانی و کیسه بهش وصله شوهرم تو یه شهر دیگه دور از من سر کاره من خونه و زندگی و شوهر و ول کردم اومدم خونه مادرشوهرم.اگه قصدم خودشیرینی بود تا الان دووم نمیاوردم.دوماهه شوهرمو ندیدم.لطفا تو گفتارتون تجدید نظر کنین.با کلمات همدیگه رو نرنجونیم