بخدامامانم بااین حال که اینقدمحبت بهشون میکنه کوچکترین احترامی نمیذارن تازه مامانم تنهاست کسی رونداره سنش هم بالاست زن داداش نمیذاره داداشم بیادپیشش بخدابه طورمستقیم به من گفت اگه دلتون براداداشتون تنگ میشه بریدمحل کارش ببینیدش خونم نیاین نمیتونم ازتدن پذیرایی کنم امامن ایناروبه مامانم نگفتم که دلش نشکنه خودمم به داداشم نگفتم اماچنان نفرینش کردم که مطمعنم جواب آهم ومیگیره