بعدها فهمیدم که این یه دوست خیالیه که گهگاهی باهاش حرف میزنه. بعد از مدتی یکی دیگه پیدا شد به اسم برنجک که خیلی بیشتر از اولی تو دنیای پسرم نقش داشت...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
میدونم سوگل جون طبیعیه. فقط میخواستم نظر بقیه رو هم بدونم. یه بار دوستاش در دن رفت درو براشون باز کرد و مارو بهشون معرفی کرد! ما هم کلی تحویلشون گرفتیم...
اتفاقا تنها نیست یه خواهر و برادر 7 ماهه داره. در ضمن مدتی هم مهد میرفت. یه روز که رفتم از مهد بیارمش گفت مامان برم از دوستم خداحافظی کنم و رفت با یکی تو کلاس بغلی خداحافظی کرد. رفتم دنبالش دیدم کلاس خالیه گفتم کی بود گفت: برنجک
خیلی خیلی طبیعیه برادر من داشت...پسرم داره به دو تا روانپزشک گفتم و کلی مقاله خوندم خیلی عادیه بچه های این مدلی باهوشن.... پسر من الان 8 سالشه و دیگه دوست خیالی نداره
اینکه تو درست میگی، معنیش این نیست که من اشتباه میکنم، فقط زندگی رو اونجوری که من دیدم ندیدی!!!