کسی هست شوهرش هیز باشه؟ چند شب پیش رفته بودیم جایی با اینکه با حجابم مرده چشامو درآورد ، هی پشت میکردم بهش میشستم بازم بلند میشدم داشت نگاه میکرد، بیچاره زناشون
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ماهم ديشب با دختردايي هام رفتيم بيرون بستني خورديم رو صندليايي ك تو پياده رو گذاشته بودن نشستيم ي اقايي ب هر بهانه اي چپو راست ميرفت و ميومد نگاه ميكرد لبخند ميزد حالا زنشم تو ماشين نشسته بود داشت نگاهش ميكرد