دنبال خونه میگردیم خونه اولیمون از خانواده شوهرم دور بود خیلی راحت بودماین مدت...حالا شوهرم گیر داده کنزدیکمحل کارش خونه بگیره کرفت امد واش راحت باشه محل کارش نزدیک خونه خواهرش و مادرش هستش،یه خونه پیدا کرده دقیقا تو مجتمعی ک خواهرشوهرم میشینه و مادرش هم ساختمون رو ب روش،اصلا دوست ندارم برماونجا چون میدونم توقع هاشون بیشتر میشه دم ب دقیقه میخان بیان یا بگن برو ب طرز لباس بوشیدن همه چیممیخان گیر بدن بچه خواهرشوهرمم کدم ب دقیقه میخاد بیاد خونمون.چوناینخونه کهستیمبا اینکدور بودیم میومد چند روز میموند میرفت😭😭چ جوری منصرفش کن...چون خیلی خودخواه حرف حرفه خودشه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
عزیزم خودت خانواده شوهرتو بهتر میشناسی تا تا جایی که میتونی منصرفش کن منم نزدیکشون بودم خونم پاتوق خواهرشوهرم بود اذیتم میکرد ولی مادر شوهر خوبی داشتم همینکه جای دور خونه گرفتم بینهایت راحت شدم
من که ازشون فرسخ ها دورم از غیبتاشون و اذیتاشون در امان نیستم . اصلا اینکارو نکن به زور که نمیتونه ببرتت. سهت و سخت وایسا بگو نمیام درگیری پیش میاد همه اذیت میشن. یکم ناراحت میشه بعد فراموش میکنه
یا زینب یه دختر خوشگل و سالم بهم بده اسمشو زینب بزارم