سلام،بچه ها،من چندساله میومدم اینجا،امروزتصمیم گرفتم عضوبشم و داستان زندگی م تعریف کنم،من۱۵ساله م که بودیکی ازهمشهری هامون اومدوگفت که به من علاقه داره،منم به خانواده م گفتم اماخانواده م شرط گذاشتن که هیچ رابطه ای باهم نداشته باشیم،امامن قبول نکردم،بدون اطلاع خانواده م،تلفنی باهاش درارتباط بودم،روزای خوب ورمانتیک پشت سرگذروندیم،هردومون عاشق همدیگه بودم،خیلی بهم محبت میکردوابرازعلاقه،توخانواده مامحبت کلامی نبودوچون من بچه اخربودم زیادتوجهی بهم نمیکردندمثلامامانم سرچیزای کوچیک جلوی دیگران دعوام میکرد،یایه بارسرلباس خریدن توبازارزدتوگوشم،من تشنه محبت بودم واون منوسیراب کرد پسرشدهمه دنیای من،ماهرروزبه هم علاقه مندترمیشدیم دیگه همه ازعشق ماخبرداشتند،نزدیک یک سال بودکه باهم بودیم،پسریکی ازفامیلامون که خیلی سرشناس وپولداربودن اومدخواستگاری من،من مخالفت کردم وگفتم نه،امااینجاخانواده م نامردی کردند وگفتنداون پسره هنوزدانشجوهست،سرکارنیست،مانمیتونیم به اون اعتمادکنیم وتوبایدبه خواستگارجدیدت بله بگی،اینجابودکه کارم شداشک و....،هرچی التماس کردم به هردری زدم نشدکه نشد اخرش مجبورم کردندکه به این پسرپولداره جواب بدم،مجبورشدم باپسری که میخواستمش بهم بزنم وبه این پولداره جواب بدم،پسری که نه احساسات داشت،نه دوسم داشت،بعدازازدواج کتک م میزد،فهمیدم معتاده،اگه بخوام همه شوتعریف کنم یه رمان میشه واینچنین من باهرکتکی که میخورم میفهمم دارم تقاص تک تک اشکای اون پسرومیدم،الان خانواده مم حسابی پشیمونن امادیگه فایده ای نداره
آخی عزیزم متاسفم.
به گذشته ای که داشتی فکر نکن. تو تقصیر نداشتی چون خانوادت مجبورت کردن پس عذاب وجدان نداشته باش.
الان فقط رو مشکلات جدیدت تمرکز کن. سعی کن مشکلات زندگی که الان داری رو یا حل کنی یا اگر حل نمیشه جدا بشی
خوب چند سالگی ازدواج کردی ؟بچه داری
هرچی بیشتر به خودت تلقین کنی که داری تقاص پس میدی بدتر میشه.
خیلی از آدما تو زندگی مشترک مشکل دارن مگه همه دارن تقاص گناهان گذشته رو پس میدن؟
تو فقط رو مشکلاتت تمرکز کن و ببین آیا راهی هست که حلش کنی یا راهی وجود نداره؟
نمیتونم جدابشم،چون قبل ازمن چندنفرتوخانواده جداشدندومن بایدپاسوزاونابشم،هیچوقت نمیتونم خانواده موببخشم
یه بچه دارم،
خدایا کی خانواده ها متوجه میشن که حق انتخاب روتوازدواج به خودبچه هابدن به خدا که بعضی وقتها بااین انتخابوشون گند میزنن به زندگی بچه هاشون نه اینکه مارونخوان ولی ناخواسته اشتباه میکنن انشالله خدابه زندگیتون ارامش بده
عزیزم متاسفم برای روزایی که غمگین برات گذشته. مادرا قهرمانان و میتونن بخاطر بچشون دنیارو تکون بدن. وقتی یه کوچولو تو زندگیت داری باید بخاطرش برای تغیییر زندگیت بجنگی. برای تغییر شرایط خودت برای تغییر رفتار بد همسرت و... اینکه بگی دارم تقاص پس میدم اگه تو تلاشتو برای ادامه ی اون رابطه نمیکردی شاید صادق بود اما وقتی تو مجبور به ازدواج با فرد دیگری شدی و انتخاب خودت نبوده هیچ بحث تقاصی وسط نیست. فقط بحث یه انتخاب نادرسته که چون میگی شرایط طلاق نداری باید زندگی رو برای خودت ساده تر کنی با تلاش برای تغییر
ارسال نظر شما
