تو خونواده بی شحصیت و بددهن بچه هم همیطور میشه.وای ک چقد از بددهنیش بدم میاد.من شوهرم هر غلطی بود کرد.بددهن دست بزن فحاشی.توهین تهمت.اختلال روحی روانیش بهم خورده بود.ببخشید خود ارضایی داشت میل ب رابطه بامن نداشت..هرکاری کرد ک من از زندگی بیرون کنه چقد غرورم شکست.مشاور ک رفتیم گفت اصلا این ادم صلاحیت زندگی نداره پشتت ب چیش گرمه صددرصد طلاق!!!جتی گفت من خودم حامیت میشم ک طلاق بگیری خودت نابود میکنی.ولی من با این روحیات نابودشده بودم.خیلی حواست جمع کن.اگه ازدواج دومم شکست خورد واسه ما زنا اخر بدشانسی و بدبختیه دیگه همه مثل ی تفاله نگامون میکنن بخصوص اینکه بچم داشته باشیم.من خداروشکر میکنم ک الان شرایط زندگیم ی خورده نرمال تر شده ما هنیشه در حال جنگ و دعوا بودیم.اینم.بگم سوظن شدیدم داشت.ولی من تلاش کردم ب خدا التماس کردم.گفتم خدایا درستش نمیکنی جون من بگیر.من میمردم بهتر از زندگی پراز زجر بود.جتی خودکشی هم کردم و سالم موندم😐.خیلی اتفاقا افتاد ک شوهرم قدر من و زندگیش بدونه.خیلی عوامل دست ب دست هم داد ک کمی سرش ب سنگ بخوره.ولی متاسفانه من گذشتم فراموش نمیکنم.یاداوری هم اتفاقای گذشته افسردم میکنه.سنجیده تصمیم بگیر.من شوهر اولم فقط ی مشکل داشت.اگه مدیریت میکردیم میشد باهم زندگی کنیم.ولی نشد