ما چند روز مسافرت بوديم امشب حدود ده و نيم اومديم خونه ، شوهرم بيرون كار داشت دخترم رو خوابوندم اومدم وسايل رو جابجا كنم ديدم دمپاييم تو وسايله خواستم بذارم بيرون گفتم از چشمي نگاه كنم كسي تو راهروي جلوي در نباشه بعد بيرون بذارم اخه لباسم مناسب نبود ديدم برق راه پله روشن شده يكي داره از پله ها پايين مياد ديدم پسر همسايه طبقه پنجميه ما هم طبقه سوميم بعد از پنجره راهروي جلوي در واحدمون داره اتاقامون رو نگاه ميكنه كه برقا روشنه يا نه ديد خاموشه اومد سمت درمون بعد خم شد در جاكفشي جلوي در رو باز كنه من از داخل محكم زدم به در از جا پريد تو راه پله وايستاد من سريع در خونه رو قفل كردم ما تو جاكفشي صدقه ميذاشتيم همش ميدزديدن من به نظافتچي ساختمون شك كرده بودم ديگه نذاشتيم نميدونم ميخواست كفش بدزده يا دنبال صدقه ها بود خانوادش خيلي باشخصيتن نميتونم عكس العملي نشون بدم چون مدرك ندارم من معمولا شبا تا دوازده تنهام به نظرتون چيكار كنم كه بفهمه شناسايي شد ديگه سمت خونه ما نياد؟
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
برای برنگیختن حسادت اسب سوار خر نشو همین دیگه گفتم سوار هر خری نشین یه عده انگار دوراز جون ادم نیستن مثله ادم باهاشون حرف میزنی گاز میگیرن 😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕متاسفانه بعضیارو نمیشه قانع کرد، باید به نفهمیشون احترام گذاشت به بعضی ها باید گفت کورمون نکنی با اون روشن فکریت چلچراغ