میخوام داستان نامزدیمو خیانتی که شد و بگم نظراتونو بگید
بگو
بگوووووو
بگو
لايك لدفاً🤪
سه سال پیش تو همین روزا دقیقا وسط نامزدیم
با کسی که واقعا دوستم داشت و جونشم برام میذاشت قرار بود بریم برا دیدن تالار و اماده شدن برا عروسی ،اتفاقی افتاد ک کل زندگی و دنیامو بهم ریخت و عمرم تباه شد و هیچ کاریش نمیشه کرد
کاش از قبل مینوشتی.اینطوری باید کلی منتظر بمونیم تا تو بنویسی و بفرستی
یاد بگیریم به هم احترام بذاریم و کاری نکنیم که طرف مقابلمون جوری بشه ک ازمون چیزی و پنهون کنه ، چون وقتی اون پنهون کاری فاش بشه دیگه هیچ وقت هیچ وقت درست شدنی نیست،
من تو یه خونواده کاملا محافظه کار بزرگ شدم که هیچ وقت اجازه هیچ کاری ک شاید به نظرشون درست نیست و نداشتم، یعنی نمیتونستم از خونه بیرون بیام
پیش دوستام برم
جز درس به چیز دیگه ای فکر کنم.
حتی گوشی ساده داشتم ک اونم ب هیچ دردیم تمیخورد. وقتی نامزد کردم فرداش روز زن بود و شوهرم برام گوشی اندروید خرید کلی ذوق کردم و دل تو دلم نبود، یه چند وقت گذشت و من از گوشی سر در اوردم و گفتم بذار چندتا برنامه نصب کنم .
وقتیبه شوهرم گفتم اجازه نصب لاین و وایبرو نداد و کلی برام اخم و تخم کرد منم برای این ک بدونم چیه یواشکی نصبش کردم ک ای کاش دستم میشکست و نصب نمیکرد
شوهر منم با فضای مجازی مخالفه ولی من تلگرامو اینستارو دارم خودشم داره
اخی چقد لاین خوب بود یادش بخیر
بگو دیگه ادامش
چون دست دوتای دیگم دیده بودم میدونستم چجوریه و تو لاین با چند نفر صحبت کردم و چند نفری مزاحم میشدن، از بخت بدم با این ک واقعا میخواستم پاکش کنم و خوشم نیومده بود شوهرم همون روز دیدو حتی اجازه نداد بهش توضیح بدم ،
اینم بگم ک شوهرم اصلا بهم زنگ نمیزد و اس نمیداد و من تا غروب همیشه تنها بودم و کرمی بود ک تو جونم افتاد، مقصرم خودش بود ک پای حرفام ننشست. همه چیزو گذاشت تو دست بابام و گفت طلاقت میدم
جنگی بود ک تو خونمون بپا شد و گوشیم خورد شد و کلی کتک خوردم.انگ ج*ن*د* ه بودن بهم زدن و کلی حرف بهم زدن ک نمیتونم به زبون بیارم .
شوهرمو زنگ زدن اومد خونمون و ازم دلیل خواستن ولی هیچ وقت نذاشتن حرف بزنم و تا خواستم لب باز کنم کوبیدن دهنم
ادامش اومد لایکم کنید
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
