بیایید دلم داره میترکه

عزیزم عروسیتونو زودتر بگیرید

بهانه زیاده....

ب هر طرف بگید فامیلای دور اون طرف  حالشون خوب نبود

البته دور از جون عزیزم

ولی اکلی بگید مثلا عمه ی بابا داماد حالش خوب نبود ترسیدیم اتفاقی بیفته

ب اون طرف همینو بگن

دختر ترکوندی که 😎 ماشالله به آقای داماد ، عزیزم فوقش میگی بچه ۷ ماهه به دنیا اومده ، اگه من جای تو بودم خانوادت نصفم میکردن ایشالله که خانواده ات اوکی ان و چیزی نیست خیره ایشالا 

بیخود کردن رو ندی بهشونا پسرشون کرده از بقالی سر کوچه که نیست

بچه از پسر خودشونه دیگه .مریم مقدس که میشناسی ؟ مگه تو مهساشونی ؟؟؟؟ چه سرزنشی . اهمیت نده .

خب باید مراقبت میکردید، حالا که نکردید دیگه ناراحتی نداره ،به مادرت بگو شرایطتو و شوهرتو مجاب کن زودتر عروسی بگیرید ،تا صفر خیلی مونده ، اونوقت بچه که زود بدنیا بیاد همین فامیل کلی زر میزنن 

تو چند هفته ای؟ بنظر دو ماهه میای

اگه دو ماهه باشی سه ماهم ازونور مونده تا عروسیت میشه پنج ماه ،یعنی چهارماه بعد عروسیت میزایی، خیلی ضایع اس ،به نامزدت بگو زود ننه شو مجاب کنه عروسی بگیرین همین ماه 

خیلی ام دلشون بخاد زود نوه دار میشن 

اخه انقدر زود تکرر ادرار گرفتی؟ مطمئنی بارداری؟ کاش یه آز میدادی

مبارک باشه عزیزم. توی همین سایت من و امسال من زیاد هستیم که توی دوره عقد هیچ کاری نکردیم که نکنه همچین اتفاقی بیفته و جتی بعدش هم اطرافیان میگفتن فوری باردار نشی مثل بی کلاسا آبرومونو ببری. اما الان من هفت ساله ازدواج کردم و پنج شش ساله در حسرت مادر شدنم کجان اونا؟؟ همونایی که از ترس اینکه پشت سرم حرف در بیارن از همسرم فاصله کرفتم همونا دارن پشت سرم حرف میزنن که مشکل داره. حتی مادر عزیزتر از جان خودم که اون موقع چشم غره میرفت و نمیداشت با همسرم یه جا باشیم الان چشماش پر اشکه که دخترم بچه ندارع. بی خیال این فکرا و حرفا خدا رو شکر که هر دو سالم هستید و خدا بهتون بچه داده یه بچه خدا خواسته. میدونم شرایطتت سخته اما بگو شوهرم طاقتش تموم شده و داره اختلاف بینمون پیش میاد منم راضی نیستم به همچین شرایطی و میریم ماه عسل یا عروسی رو زودتر بگیرید توی همین ماه تا قبل ماه محرم