بچه ها بياين از خاطرات ترسناك تون بگين
كه اول فكر كردين ماورايي هست ولي بعدا علت اصليشو فهميدين
گفتم يه كم تنوع بدم به تاپيك ترسناك😃
چرا من هیچ خاطره ترسناکی ندارم
من زیاد دارم ولی نمیگم چون حال تایپ ندارم
من اومدم ببینم بقیه چی میگن
من خودم خیلی داستانهای ترسناک میخونم و فیلم ترسناک نگاه میکنم
رفتم از پارکینگ چیزی بیارم تا درو باز کردم فکردم کسی توی انباریه نگو مایکن لباس بود
من یه روز تو محل کارم تنها بودم داشتم کتاب میخوندم که حس کردم یه صدایی میشنوم علاوه بر اون نفسای یکی و کنار گوشم حس میکردم، ی کم بعد صدا بلند تر و واضح تر شد ولی اصلا معلوم نبود چی میگه، اون لحظه داغ بودم ولی بعدا فهمیدم جن بوده
گوشه اتاقمون بخارشوی گذاشتم بعد یه شب تو خواب و بیداری دیدم قشنگ یکی وایساده رو بخارشوی تو فکر خودم خودم کفتم حتما دسته بخارشوی که جمع نکردم تو تاریکی اونطور دیده میشه خوابیدم
صبح بیدار شدم دیدم دسته بخارشوم اصلا روش نیس😫
یه بار خونه دوستم بودم تختشون ۲طبقه بود من بالا بودم اون پایین
یهو دیدم چراغ اتاق خاموش شد
یهو دوباره روشن شد
باز خاموش شد
یهو من مثل شک زده ها گفتم بسم الله جن
دوستم گفت زر نزن منم اینجا کلید داره😂😂😂😂
ی شب ی ادم دراز کت ولواری ک سر نداشت از درهالمون اومد تو درست ی هفته قبل از ایکه شوهرم بیهد تو زندگیم بعدش فهمیدم بختم بوده ک ایقدر زشت و کریه بود اخه من خ سختی کشیدم و جدا شدم
چندوقت پيش خواب ديدم شيطان اومده پيشم منم همش بسم الله ميگفتم تا رفت فقط نگاه ميكرد تو حالت خواب بيدار كه چشمامو باز كردم ديدم يه هاله روبه رومه
نميدونم توهم بود يا واقعيت
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
15 ثانیه پیش
16 ثانیه پیش
16 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
