اصلا باورم نمیشه دوستم چنین کاری کرده باشه ما حدود چهارده ساله باهم دوستیم مثل خواهرم بود همهیشه همه جا با هم بودیم توی دوران ازدواج و بارداریهامون همیشه با هم بودیم رفت وامد خانوادگی داشتیم
حدود هفت هشت ماه بود رفت و امدشون با ما کم شده بود اگه منم بهش زنگ میزدم که میخوام بیام ببینمت حس میکردم داره منو میپیچونه برای همین پیش خودم فکر کردم شاید دلیلی برای رفتارش داره و من دیگه زیاد پی گیرش نشدم فقط توی اینستا لایکش میکردم و ازش خبر داشتم
یک ماه قبل از عید دیدم عکس گذاشته که از ایران رفته و مهاجرت کرده خیلی حالم بد شد اصلا باورم نمیشد بدون خداحافظی رفته باشه
دلم خیلی براشون تنگ شده بود مخصوصا دخترش
ولی باهاش تماسی نگرفتم گفتم شاید دیگه دلش نمی خواد دوستیشو با من ادامه بده
تا اینکه دیشب ساعت ۱۱ دیدم گوشیم زنگ میزنه گوشیمو جواب دادم دیدم دیدم شوهرم دوستمه تا گفتم فلانی تو هستی دیدم بغضش ترکید گریه کرد
از ترس داشتم سکته میکردم فکر کردم چیزی شده
شوهرم گوشی رو گرفت باهاش صحبت کرد گفت که من ایرانم الانم رشتم میخوام بیام پیشتون