کی مامان خوبیه بیاد 😊؟

توروخدا عجله نکنین

من پسرمو از یکسال شروع کردم نگفت 

بستم دوباره

هر 2 ماه تکرار کردم چقدر خودمو اونو اذیت کردم 

تا پارسال که شروع کردم فهمیدم موقعشه.کلا دو روز طول کشید تا کاملااا خبر کرد و پوشکش نکردم

موقعش که برسه اصلا اذیت نمیشی

جرات نداره شوهرم کنارم بشینه پسرم دادوهواروجیع وگریه ومیزنه توصورت خودش ک برو اونور😒شوهرم میگه ب همه چیه بچه داری فکرکرده بودیم غیراین

😁😁😁😁اونو ما نداشتیم

اره من فقط نگاش کردم و پاهام سست شد و نمیتونستم تکون بخورم اون لحظه..یادش میفتم حالم خراب میشه به خدا😁 منم تا چندوقت دیگه میزنم به دیوار..فقط باید اون قسمتی که میخوام تی وی نصب کنم و کاغذ دیواری بزنم بعد نصبش کنیم.. 

چرا بابا اکثر اینارو میفهمه فقط نمیتونه خوب بیان کنه منظورشو .بعدم بچه دو ساله اصلا تنبیه حالیش نیس.امر و نهی حالیش نیس.بکن‌نکن زیادی بشنوه لجباز میشه.چرا اینکارو کردی براش مفهمومی نداره.بالاخره بزرگ میشن دیکه .سخته پس چی

دست تنها بودن خیلی موثره تو اینکه بعد بچه دار شدن از زندگی سیر بشه آدم

اگه دست تنهایین بچه دار نشین😢

عزیزم ممنونم ازت 

سنم بالاس دیگه فرصت ندارم 

تخمدانم غیر فعاله دیگه تخمک نداره ...

یه بچه داشتم از دستم رفت ...

کار هر روزم گریه س توی تنهایی 

الان اوضام افتضاحه ...

شاید هر نیم ساعت هر یه ساعت دارم اشک میریزم ...ولی هیچوقت دردمو به کسی نگفتم حتی شوهرم بقیه میگن چقدر من قوی هستم ...

اینجام یه درد دل کوچیک کردم 

و گرنه خوب میدونم هر چیزی سختی داره ...

دلم گرفته بود همین ...

شبخوش عزیزم

مامان من همیشه میگه پدر و مادر بچه میشن تا بچشون بزرگ‌بشه

چن سالش بود گفت؟

آخی عزیزم  خداروشکر گذشت بهش فک نکن 

منم چون سزارین بودم تا۳ روز شیر نداشتم بعدشم ک بچم نمیگرف همون اوایلم وزن کم کرد 

عزیز دلم

خدا بهترینهارو برات رقم بزنه

و بهت صبر و قدرت بده

2 سال و نیم

هیعع خدا

بدبختی اینه من از همون اول همش سر پا بودم و اینور و اونرم میرفتم . هر چی مامانم میگفت تا چهل روز حتی دست هم ب آب نباید بزنی میگفتم نه.شبا نمیذاشتم هیچوی جز خودم بالسرش باشه مثل دیوونه ها نمیخوابیدم میترسیدم خفه شه. نمیدونم چجور نمیردم زایمانمم طبیعی بود تازه.افسردگیم گرفتم ۸ یا۹ روز بیشتر خونه مامانم نموندم  شب آخر با زور و گریه وسایل جمع کردم گفتم باید برم خونه خودم اونجا همش گریه میکردم نمیدونم چرا .از شانسم از بارداری زرنگم شده بودم نمیذاشتم خونه نامرتب باشه غذا همیشه درست میکردم . و لباسامو با دست میشستم ماشین لباسشویی نمیدونم انگار خراب شده.تازه دخترمم پوشک نمکنم فقط شبا یدونه تا صبح .