دیشب شام بیرون شهر رستوران دعوتشون کردم با شوهرم شب تولدم بود بخاطر شوهرم گفتم اونا هم بیان جاریام یکیشون بچه ۱ ساله ده ماهه داده یکی ۳ سالو ۱۰ ماهه هر دو هنوز شیشه شیر به دستن منم غذا که رزرو کردم بچه هاشونو حساب نکردم ۱۱ تا سفارش دادم غذا با دیس سرو میشد گفتم دیگه بچه هاشون مگه چقد میخورن تو این اوضاع گرونی واسه اونا دیگه سفارش ندیم اخه دیدم گاهی باهشون جایی که دعوت میشیم جاریام به هوای بچه هاشون غذا میگیرن میریزن تو ظرف میبرن خونشون .اونجا ی جاریم ناراحت شد مادر شوهرم با من قهر بخاطر اینکه اون ناراحت شد حالا کادو بخوره تو سرشون نیاوردن که هیچی ی تشکر هم نکردن همشون طلب کار بودن اونجا دوتا غذا بازم واسه بچه هاشون سفارش دادم یکی هم بیشتر سفارش دادم که ببرن خونشون اما بازم طلبکار بودن ادمای عوضی عقده ای.مادر شوهرم بهم تیکه هم انداخت