2737
2739
عنوان

واقعا اینجور مردها هم پیدا میشن ؟؟؟

| مشاهده متن کامل بحث + 2333 بازدید | 109 پست

برادرشوهرای منم اینطورین یعنی خستگی کار معنی نداره واسشون فقط زن و بچه میگردونن 

عالین عالی

لطفا لایک نکنیدباتشکر از شعور بالای شما  و ریپلای کردن‌ بخاطر نظر مخالف مساوی با بیشعوری صددرصد شماست.

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

دمش گرم نه بابا کجا بود پسر حالا یکم بهشون کم محلی بشه ساک به دست میشن

دلم برای همه دوران باتوبودنم تنگ شده عشق فقط مادر هیچ کسی لیاقت دوست داشتن را ندارد جز تو قول میدهم زود کنارت بیایم و باهم بازهم دل هایمان را التیام بخشیم همه قلبم متعلق به توست دوستدار همیشگیت تنها دخترت که بارفتنت تنهاتر شد
2728
2740

خدا برای هم حفظشون کنه

منم یه همکار آقا دارم اونم همینطوره 

قبل عید دوهفته نیمد سرکار گفت خانمم کمد درد داشت دست تنها بود باید می موندم خونه

گاهی سبزی سرکار پاک می کنه می بره خونه می گه خانمم با دوتا بچه وقت نمی کنه

اسی تو اون موقع تو سرزمین الیس بودی  نه سرزمین خودت ک همچین چیزی دیدی

یعنی چی به هیچ کس بیشتر از اندازه ظرفیتش بها نده ؟!مگه ما کرونومتر دستمونه که بفهمیم طرف از چه مرحله ای به بعد هار میشه آخه  


میگفت انقدر خوشحال بودم که حد نداشت فقط میخواستم زودتر شرطها رو بگن و من هم قبول کنم تا دوباره زنم برگرده و همه چی مثله سابق بشه


بعد ادامه داد پدر زنم گفت از این به بعد حق نداری از گل به دخترم نازکتر بگی  با دل و جون قبول کردم و همونجا گفتم میدونم اشتباه کردم و دیگه جوونمم بره محاله دخترتونو ناراحت کنم

بعد پدر زنم گفت خوش رفتاری و خوش اخلاقی فقط باید سر لوحه کارت باشه که اونم از صمیم قلبم پذیرفتم و همونجا قول دادم

بعد آخریشو هم گفت که باید حق طلاقو بدی به دخترم تا هر وقت ازت بد رفتاری دید راحت بتونه ازت جدا شه


میگفت اینو که شنیدم انگار یه سطل آب یخ ریختن روم ؛ فقط میگفت از پدر زنم اجازه گرفتم چند روز در موردش فکر کنم و بعد هم داغون از خونشون اومدم بیرون


 بعدش اومدم خونه مادرمو همه ریختن سرم که چی شد و کارتون به کجا رسید وقتی هم گفتم چی شده ؛ همه مخصوصا مادرم کلی نصیحتم کرد که این کارو نکنم چون یه نقشه است و به محض اینکه حق طلاق رو به زنم بدم میره راحت ازم جدا میشه و با اموالی که به نامش زدم دیگه حتی یاد من هم نمیکنه


میگفت بدجوری سر دو راهی بودم و اطرافیانمم همش نصیحت میکردن که تو که هر چی داشتی و نداشتی به نامش کردی دیگه این کارو نکن نزار راحت همه چی از گلوش پایین بره خلاصه واسه طلاق گیر توعه و این آخرین برگ برنده رو از دست نده


میگفت مثه مرغ سر کنده شده بودم نه راه پس داشتم نه راه پیش آخرش با وجود اینکه همه مخالف بودن تصمیم گرفتم قبول کنم چون اگه قبول نمیکردم هم زنم نمیخواست باهام زندگی کنه و در هر صورت زندگیم داشت از دست میرفت ولی با قبول کردن دادن حق طلاق یه امید کوچیک بود که دوباره زنم برگرده و همه چی مثله اول بشه


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

رحم اجاره ای

kabotar12 | 26 ثانیه پیش
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز