عروسی دعوت بودیم حاضر که شدیم از اتاق اومدم بیرون همسر جان یه بند به پرو پام میپیچید که یکم دیرتر بریم به مراد دلش برسه🤣مقاومت کردم و رفتیم خلاصه بماند که تو راه چقدر برای شب خطو نشون کشید. شب ساعت ۲ بود رسیدیم خونه نزاشت پام برسه به اتاق همون وسط خونه رو مبل .... 🤣 بعد هفته بعدش باید پریود میشدم که نشدم فهمیدم بعلههه . دومی هم که نتونست کنترل کنه چون جلوگیریمون طبیعی بود . ببین پس. ربطی به ماه و سال و ساعت و وقت دقیق نداره. مهم اینه دلت خوش باشه سرت سلامت باشه از زندگیت راضی باشی مال حلال بخوریو بپوشی.همین