مادرشوهر

اینه که من همیشه گفتم عروس  موجودیه  که اگر مدام دلت بخواد بیاد خونتوو سراغشو بگیری میگه وای مزاحمم هستن و دخالت میکنن و فلاننن اگرم کاری به کارش نداشته باشی باز صداشون درمیاد

نه من صدام درنمیاد

هیلی هم ممنونشون میشم 

خوشم نمیاد هی تو هم تو هم باشیم

استارتر مادرشوهرت کاملا مشخصه به زن تحصیلکرده هست کاری به کسی نداره تو زندگی خودشه 

حالا شما دنبال حاشیه ای 

کاملا بهش حق میدم بلاکت کرده باشه شما اشتباه کردی همچین چیزی را به شوهرت مدام گفتی شوهرت هم  خیلی اشتباه کردرفته دعوا کرده 

چون عروس گرفتن دیگه اختیار  زندگیشون را ندارن؟

اره خب همیشه ادمهای فهمیده و بافرهنگ‌ همه جا هستن حالاحرف منم مربوط به همه ی عرویها نبود ولی هیلی هاشون اینجورن 

شما نگاه کن اصلا کار ندارن حق با کیه تا طرف میگه مادرشوهر یه عده  نی نی سایتیها چه جور شروع میکنن فحاشی و بی ادبی و ...

خخخخ اره لعضا

پس بهتره بریم تو غار با عشقمون زندگی کنیم بقیه رو هم بیخیال بشیم,عزیزم ما انسانیم و توی اجتماع زندگی میکنیم,از زیر بوته هم به عمل نیومدیم خواه نا خواه خانواده هامون عضوی از زندگیه مان و حتی اگر ماهم نخوای تحت شعاع اوناییم,مثل من که حتی الان که به قول شما رویه امو عوض کردمو دیگه باهاشون رفتو آمد ندارم بازم اونا ول کن ما نیستنو همه جوره عذابمون میدن 

اگر عضو خانوادن که دعوت نیاز ندارن خودشون بیان و برن ولی اگر قرار به دعوته به هیشکی نمیشه اجبار کرد که دعوتی بده

غصه نخور هر کس یه مدلیه

شماها که این چیزعا باعث غصتونه چون خانواده همسرتون کاریتون ندارن شما دنبال این هستید هی برین قاطیشون خب خانواده هایی که همیشه سرشون تو سر همه دخالت هم زیاد میکنن اونوقت نیاید بگید وای به من گفتن چرا اینو خریدی چرا اونجور کردی چرا به شوهرم هی زنگ میزنن و ...

اینجور خانواده ها باید دو تا دخالت حسابی از اول تو زندگیهاتون بکنن تهش از اینکه سراغی ازتون نمیگیرن کلی کیف میکنید و خدا را شکر میکنید بینشون نیستید

عزیزم دختر خود ادمم تا دعوت نکنی تو خیلی از خانواده ها نمیره خونه پدرش این که دیگه عروسه,خیلی جالبه شما از مادر شوهرت انتظار دعوت نداری,من مادر شوهرم دعوت نمیکنه سالی دوبار رسمی,بقیه وقتا میگه بیاید اینجا,تعارف خشکا,بعد همیشه گفته من از سر زده اومدن خونم بدم میاد,ولی انتظار داره هر روز ما دعوتش کنیم همیشه دعوا و بحثه که من ینفرم چرا نمیگید بیا,طرز زندگیه اون اونجوره اما انتظاراش از بقیه جور دیگه 

چه راحت قضاوت میکنی جالبه,خانواده شوهر من مخصوصا مادر شوهرم خدای دخالت در زندگیه,هیچوقت دعوت نمیکنه اما از صبح تا شب زنگ میزنه,سر هر چیزی بحث میکنه,دعوا راه میندازه,من دوس ندارم خونه مادر شوهرم برم اما خونه برادر شوهرم چرا,اما کلی گفتم خانواده شوهر من دعوت نمیکنن,خودش دعوت نمیکنه اما همیشه انتظار داره ما دعوتش کنیم

سری که درد نمیکنه رو دستمال نمیبندن. دنبال شری دختر که میخوای باهاشون رفت و امد داشته باشی؟ والا بعضی وقتا فکر میکنم ادما خودشون تنشون میخاره و دنبال شر میگردن و شما هم یکی از همون وقتا هستین. رفت و امد نباشه که بهتره، دردسرت کمتره، ارامشت بیشتر ، تیکه و متلک هم کمتر میشنوی. کاش من جای شما بودم

اسی از الان بدون دوری و دوستی خیلی بهتره. به نظرم این که خوبه دیگه برات مهم نباشه. بجاش با شوهرت بزو بگرد این ور اون ور. 

بالاخره هر خانواده ای یه اخلاقی داره، از اختلاف سلیقه ها، برای خودمون مشکل درست نکنیم... تفاوت‌ها رو باید پذیرفت... 

شما دلت میخوادخوته برادرشوهر بری شاید اونها دلشون نمیخواد شما رفت و امد ی باهاشون داشته باشی ....

همینجور که شما دلت نمیخواد با مادرشوهر رفت و امد کنی حاری هم دلش نمیخواد با شما رفت  امد کنه  

هیچ وقت نمیشه گله کرد چرا فلانی منو دعوت نمیکنه این گله خیلی شخصیت ادم را میاره پایین

عقدی هنوز داغی.عروسی کنی بلاکت کنه نماز شکر میخونی و اصلااا عذرخواهی نمیکنی.

یکی دیگه با یکی دیگه دعوا کرده تو چرا عذرخواهی کنی؟

به شوهرت بگو خدا زبونو داده برای حرف زدن نه دعوا کردن.میتونستی مشکل منو با زبون حل کنی نه با دعوا پس بیخودی ننداز گردن من.