تبسم4224 مدیر استارتر عضویت: 1398/02/31 تعداد پست: 1109 عنوان اینکارشوهرم مشکوکه یان؟؟اسکرین شات 2971 بازدید | 65 پست بچه هاگوشی شوهرم خراب شده بودگوشی منوگرفت سیم کارتاشوگذاشت توگوشیم حالاگوشیموپس داده سیم کارت خودموگذاشتم امامخاطبینش توی ایمو هسش عکس یه دختربایه اسم نصفه تومخاطبینشه بنظرتون ازخودش بپرسم دختره کیه وناراحت نمیشه که من بهش شک دارم؟؟؟همه میگن تومحردی همش کارمیورده چون دوتاشغل داره ونمیدونم وقت اینکارارونداشته وحتی خونوادشم کم میدیدتش بخاطرکارش توتاپسک قبیلم گفتین بروازخودش بپرس پرسیدم ببینین جوابش بعدم سره یه جریانی دعواگردیم رمزگوشیش عوض کرده .... درتاریخ۹۹/۹/۹بهترین اتفاق زندگیم افتاد😍 1398/04/29 | 01:04 1 نفر لایک کرده اند ... گزارش تاپیک نامناسب
تبسم4224 مدیر استارتر عضویت: 1398/02/31 تعداد پست: 1109 الان بقیه اسکرین شات هارومیذارم نتم ضعیفه درتاریخ۹۹/۹/۹بهترین اتفاق زندگیم افتاد😍
زهراش عضویت: 1398/02/31 تعداد پست: 3200 وقتی آشتی و با هم خوبین بپرس. الآن که جفتتون به قضیه حساسین نپرس. بذار یه آرامشی به خونه و زندگی برگرده بعد.
تبسم4224 مدیر استارتر عضویت: 1398/02/31 تعداد پست: 1109 ن نپرس ولش کن اول امار دختررو در بیار پرسیدم اسکرین شات میذارم ببین به دختره زنگ بزنم ینی؟؟چی بگم؟؟ درتاریخ۹۹/۹/۹بهترین اتفاق زندگیم افتاد😍
mamanmitra1397 عضویت: 1397/07/10 تعداد پست: 3889 امان از دست مرداااا گاه دلسوز است و گاهی سخت میسوزاندم عشق گاهی مادرست و گاه هم نامادری 💕💕💕
کربلااا عضویت: 1398/04/10 تعداد پست: 507 سلام عزیزم...شاید یکی از همکارانشه یا مشتری ها یا....چقدر زود شکاک میشید!!!!مطمئن باشید اگر چیزی بود هیچوقت سیم کارتشو تو گوشی شما نمیذاشت...رمزگوشی رو هم عوض کرده چون مردا از چِک شدن از جانب همسرشون بدشون میاد.بد دل نباشید... ❤من عاشق امام حسن(ع)جانم❤
دنیام_پسرنازم عضویت: 1398/04/23 تعداد پست: 1133 الان بقیه اسکرین شات هارومیذارم نتم ضعیفه میگمااا خودت به دختره به یه بهونه ای پیام بده ببین کی هست چه رابطه ای با شوهرت داشته!!! برو شمارشو تو تا بزن ببین عکس دیگه ای نداره
ملانیی عضویت: 1397/09/24 تعداد پست: 14310 ایمو کلا همینجوریه منم نصب کردم کلی اسم وعکس دخترای...اومدبرام کلا پاکش کردم جوکر:من یه همسر داشتم زیبا بود...کسیکه بهم میگفت من خیلی نگرانتم؛همیشه بهم میگفت بایدبیشتر بخندم...قماربازی میکرد ویه عالمه هم بدهی بالااورده بود...طلبکارها صورتش رو خط خطی کردن،ماپولی برای جراحیش نداشتیم نمیتونست تحمل کنه...من میخواستم دوباره لبخندش رو ببینم،فقط میخواستم بدونه زخمهاش اهمیتی برام نداره پس یه تیغ گذاشتم توی دهنمو اینکارو کردم...میدونی بعدش چیشد؟اون نتونست منو اینجوری ببینه!ترکم کرد...قضیه برام بامزه شد..."حالا همیشه میخندم"