سلام بچها
چقدر امروز تاپیک زدم(دومین تاپیکمه😁🙈)
اول از ارتباط های فامیلیمون بگم.
خانواده ی همسرم طورین که خواهرا و برادرا یا عمه و عموها و بچه هاشون حداقل هفته ای یبار خونه ی همن و رفت و امدشون زیاده
خانواده ی منم ماهی یبار همو میبینن
ارتباط منو همسرمم با بقیه اینطوره : با پسر عمه هاش و.. شاید دو سه ماهی یبار، با عمه و عمو هاش سالی یبار و با پدرش و خانوادش هر پونزده روز یکساعت بعد از شام.
منم که خب بعد ازدواجم اومدم شهر همسرم و الان چند ساله تهرانم و خانوادمو دوماهی یبار میبینم.
(کلا میخوام بگم که ترجیحمون رفت و آمد و یا بیرون رفتنای دست جمعی نیست)
دیشب همسرم گفت میدونی دلم چی میخواد؟ 🤔
دلم میخواد دوتایی بریم یه شهر دور.
و اونجا زندگی کنیم😳
من خب قبلش بهش اصلا فکر نکرده بودم.
بعد گفت من قبلا رفته بودم بندرعباس، خیلی قشنگه..دریاش فوق العاده اس.
دوست دارم بریم بندرعباس زندگی کنیم.
و نظر منو پرسید.
منم که اصلا فکرشو نکرده بودم تا بحال
فقط بهش گفتم میدونی که با رفتن به بندرعباس از خانواده ی خودت دور میشی و نمیتونی هر ماه دوبار ببینیشون.
گفت میدونم. مهم نیست.میخوام یه جایی باشم که هیچکسی نباشه و دوتایی باشیم.
بعد از شرایط بندرعباس ازش پرسیدم و فهمیدم که تنها ایرادش اینه که خیلییی گرمه