من دیگه به شوهرم اعتماد ندارم و میخام بی تفاوت بشم واسه کاراش
فعلا حالا حالاها شرایط ندارم جدا شم پس باید بمونم و ببینمو بیخیال باشم
کسی میتونه منو کمک کنه؟
از خودم یه کم بگم (27سالمه تک فرزندم بجز پدر مادرم و پسر دو سالم کس دیگه ای رو ندارم که بتونم بهش تکیه کنم خیلی از همه لحاظ پر از عقده و کمبودم حتی چیزای جزعی که واسه همه پیش پا افتادس واسه من آرزو شده شخصیت ضعیفی پیدا کردم که اعتماد بنفسمو از بین برده)
با این همه محبتمو از شوهرم دریغ نکردم اما حالا میخام بی تفاوت باشم اما نمیدونم چطوری من تا دو کلمه باهام حرف میزنه سریع همه چی یادم میره
اینم بگم فکر نمیکنم با بی محلی درست بشه هرچی من بی محلی کنم اون بدتر میکنه واسشم مهم نیست من فقط میخام خودمو نحات بدم