مادیگه خییییییلی قهرباشیم به نصفه روز
الانم ازم دوره دلم تنگه حالا حالاها هم نمیبینمش انقد گریه کردم که نگو حالم بده😢
قضيه هاتونا
موضوعا
اين چه مدليه ديگه؟
منم قهر بودم چند روز پیش بخاطر دخترم که آرامشش بهم ریخته بود کوتاه اومدم
میدونید ازبس همه چیزو میدونه بااخلاق منم اشناست ولی بازم کارخودشو میکنه خستم دیگه حرفی واسه گفتن نیست ازبس همش تکراری
منم از شوهرم خیلی ناراحتم دلمو شکست بیشتر از خود مسئله از این ناراحتم هیچوقت نمیاد از دلم دربیاره اصلا تاحالا هیچوقت سعی نکرده وقتی که ازش ناراحتم بایه خورده ناز خریدن ومحبت کردن خوشحالم کنه اونم منی که حتی با یه نگاه محبت آمیزش همه چیز رو زود فراموش میکنم از بس که ندیدم ازش.......
منم ی هفتس دقیق ک قهریم قبلنا اگ قهرم بودم باهاش باز هر روز اس میداد میومد پیشم میخوابید اگ نمیزاشتم ولی این بار مثلا خواسته منو آدم کنه دیگ من اومدم تشک و اوردم تو پذیرایی خوابیدم کل تشکو گرفتمم اونم دید رفت تو اتاق خوابید رو تخت . هر روز میومد مستقیم میرفت دستشویی بعد اتاق درو هم باز میزاشت ک مثلا ببینه من چیکار میکنم روزا هم اس نمیده این ی هفته اصلا . بعد چهار روز و پنج شب دید ادم حسابش نمیکنم شام درست میکنم خودم میخورم بهش نمیدم و قلیون درست میکنم میکشم و تو گوشیم اومد از دیشب پذیراایی خوابیده امشبم یکم نزدیکم دراز کشیده چشماشو بسته ک مثلا من جامو انداختم بیاد پیشم دیگ اینبار ادمش میکنم
