زنعموی منم خیلی بد دختر عموم رو قاشق داغ میکرد اولاش میذاشت پشت دستش دید همه میفهمن بعد یه بار خودش بهم گفت مامانم قاشق داغ گذاشته رو به باس ن م 😨
منو دختر عمه هام همیشه در حال بازی با هم بودیم اونم با حسرت از پشت پنجره نگاه میکرد مامانش نمیذاشت میگفت لباساش کثیف میشه
بچه کوچیک رو پر میگردن که نباید دختر عمو و زنعموت و عموت دوست داشته باشی هر وقت دیدیشون بیا تو خونه اصلا یه شکنجه هایی میداد این بچه رو 😒