عقدیم پدر شوهر من گواهینامه نداره حتی ماشین هم نداره خواهر شوهرمم مجرده
شوهرم همیشه همزمان با درس خوندنش کار میکرده بعد ارشدش استخدام شده و سرکار رفته و ماشین خریده خودش خواهر شوهرم هنوزم یه سال بعد عقد ما میگه ماشینمون فلان ...
برعکس بعضیا که میگن دوست نداریم شوهرمون بره برای مامان باباش کاری انجام بده من هیچ دخالتی نداشتم تا بعد عروسی قضیه به مرور حل بشه الان مثلا اگه یه روز شوهرم بیاد خونه ما خواهرش زنگ میزنه و لیست خرید میده دستش یا مثلا میگه بیا بابا یا مامانمو ببر فلان جا یا
شوهر من هر روز شنبه تا ۵ شنبه سرکاره فقط ۵ شنبه عصرا و جمعه آزاده الان سه ماهه مادربزرگشون فوت شده بلااستثنا هر هفته میگن بیا مارو ببر سرخاک سه چهار ساعت تو قبرستون هستن بعد برن خونه
حالا خوبیش اینه که خونه هامون دوره نسبتا مثلا نیم ساعت راهه و بعد عروسی دم دست نیستیم
کسی تجربه اینجوری داره؟؟
بعد عروسی باید چطور مدیریت کرد