امروز تولدمه دیروز خواهرم زنگ زد که شوهر خواهرم گفته امروز بیان خونه من مثلا منو سوپرایز کنن
حالا شوهر خواهرم تازه اومده تو خانواده ما
هفته پیش همچین روزی عروسیشون بود خواهرم اینا
منم هنوز ازش رودربایستی دارم میخواد بیاد خونمون منم با شوهرم مشکل دارم میترسم بی محلی کنه، بره بیرون دیر بیاد
من شوهرم رو میشناسم الان رو دنده لج هست
میاد اینا رو میبینه میره بیرون دیر وقت میاد
عزیزم نگران نباش خودش ببینه مهمون دارین رفتارش بهتر میشه
حالا الان به خواهرم زنگ زدم خیلی سر بسته مشکلم رو بهش گفتم (نمیخواستم ناراحتش کنم)
گفت شوهرش تدارک دیده
هدیه گرفته و میخواد بره کیک هم بگیره
تولدتم مبارک باشه.عزیزم نمیشه کاریش کرد دیگه بهشم بگی ممکنه بدتر کنه
یعنی اگر بی محلی کنه فقط جلوی دامادمون آبروریزی میشه
نمیشه هم گفت نیاین زشته
بنظرتون زنگ بزنم به شوهرم بگم زود بیا مهمون داریم؟؟؟
میبینه چقدر لج در میارن 😔
من پدرم فوت کرده و برادر هم ندارم
هفته پیش همچین روزی عروسی خواهرم بود با وجود اینکه خیلی دل پری ازش داشتم باهاش خوب بودم و کلی بهش سفارش کردم تو مردونه حواست به مهمونا باشه، تو میزبانی
آخر سر گذاشت یه ربع مونده به شام اومد و نیم ساعت تو عروسی بود و رفت
سکه یه پول شدم جلو فامیل هام
همه سراغ شوهرم رو میگرفتن
آبروم رو برد
تولدت مبارک بهش نگو بنظرم بیشتر لج میکنه
من یه شب خواهرم زنگ زد گفت باپدر شوهرمو نامزدم میخواییم بیایم خونتون شوهرمم نمیدونم چش بود گفت من میرم هروقت اینا اومدندو رفتن من میام خونه هرچی التماسش کردم قربون صدقش رفتم گوش نداد ول کرد رفت بیرون اینقدر گریه کردم گفتم الان ابروم میره ولی ده دقیقه بعدش خواهرم زنگ زد گفت نمیتونیم بیایم برای پدرشوهرم اینا مهمون اومده اینقدر خوشحال شدم ک نگو گفتم اگه میومدن ابروم میرفت تازه ساعت نه شب بود من باید چه دروغی میگفتم خیلی این اخلاقش بده 😭😢
