خانوما مادرشوهرم خ با همسایه ش دوست و رفیقه 30 سال وقتی بیمارستان بستری بود. همسایش بهم سر زد که چیزی نمیخوام چون نوزاد 7 ماهه دارم. اما وقتی فهمید ایشون بهم سر زد بهم گفت خب چی پشتم گفتی به فلانی و بعدها به همسایه گفتم دیگه حالمو نمیپرسی ناراحتین مادرشوهرم چیزی گفته ؟گفته عروسم چی پشت ما گفته؟؟اونم گفت چیزی نگفت خ دختر ماهیه خوشبحالت....
بعد مدتی که ظرف همسایه رو بهش پس دادم بازم وقتی که مادرشوهرم نبود کلی از کارای مادرشوهر و اذیتایی که پدرشوهرمو کرد و خانواده شوهرشو کرد... البته من نوع رفتار و حرفایی که پشت خانواده شوهرش مادرشوهرم میزد رو شاهد بودم چه تو جمع چه تو خلوت و جلوی خانواده شوهرشمنظورم جاری و برادرزاده و خواهر زاده شوهرش.... خ از چشم افتاد. میگم نره پشتم حرف بزنه. البته چیزایی گفت که هیچوقت اونطرف بهم نگفت ..... تمام تف سربالای خودش