2737
2734

شوهرم خیییبلی رو خواستگارای قبل خودش حساسه... همش با من دعوا میکنه...نمیدونم گناه من این وسط چیه که اونا از من خواستگاری کردن... شوهرم دبیر زبانه و تو تابستون هم موسسه زبان درس میده... یکی از خواستگارای پیگیرم هم مدرس زبان بود و وااااقعا عاشقم بود و انصافا هم خییییلی خوشگل و خوشتیپ بود و حسابی پیگیر ازدواج با من بود..‌حتی یه عالمه واسطه هم فرستاد...منم خدایی خیییلی دوسش داشتم...چون موقعیت اجتماعیش هم خوب بود...الانم با یه خانوم دکتر ازدواج کرده...اما هرکار کرد مامان بابام اجازه ندادن باهم ازدواج کنیم...حالا امشب...

نسیم را گفتم،اگر حقیقت خورشید را حجابی هست، همیشه در پسِ هر ابر، آفتابی هست، همیشه پشت دیوار های بلندِ نومیدی،امید هستو افق های بی کران روشن🤩


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

تو ی پست جا نمیشد؟ 

بالخره منم تصمیم به کاهش وزن گرفتم 🍟😍😂         يعني اون شنبه اي که منتظرش بودم رسید 😂😜         در تاریخِ1401/11/17  87کیلوگرم🙄                هدف اول:(در تاریخ 1401/12/19به هدف اول رسیدم🤩) 80کیلوگرم🔑🔓هدف دوم: 75کیلوگرم🔒هدف آخرم در تیرماه 1402  60کیلوگرم ناقابل 😎   وزن فعلی 78کیلوگرم😅
2731

امشب شوهرم از مسجد اومد...میگه امشب یکی از دوستای قدیمیمو دیدم...بعدش من گفتم خب کیو دیدی؟! گفت فلانی رو(اسم خواستگارم) منم کلی بدنم یخ زد...گفتم باز موضوع دعوای امشب جور شد...خییییلی ترسیده بودم...با یه صدای لرزان گفتم خب چی میگفت؟!

نسیم را گفتم،اگر حقیقت خورشید را حجابی هست، همیشه در پسِ هر ابر، آفتابی هست، همیشه پشت دیوار های بلندِ نومیدی،امید هستو افق های بی کران روشن🤩
2738

شوهرم گفت کلی باهام دردو دل کرد و از عشق قدیمیش گفت و گفت که از زندگی الانش راضی نیست و خییییلی عاشق یه نفر بوده که دبیری الهیات میخونده و کلی ازش تعریفو تمجید کرد(منو میگفته)😥😳 و بهم نرسیدن... گفتم خب نگفت گیه؟ گفت نه... بعدش شوهرم میگفت ای کاش که بتونه به عشقش برسه... خییییلی پسر خوبیه...اهل نمازو مسجدم هست... منم از ترس داشتم می مردم...گفتم نکنه شوهرم زیاد پیگیری کنه و بفهمه من بودم... گفتم نه بابا ان شاالله که همین زندگی که داره عاقبت بخیر بشه...اما شوهرم گفت من هرجور بتونم کمکش میکنم😥 حالا چیکار کنم؟!😟

نسیم را گفتم،اگر حقیقت خورشید را حجابی هست، همیشه در پسِ هر ابر، آفتابی هست، همیشه پشت دیوار های بلندِ نومیدی،امید هستو افق های بی کران روشن🤩
شوهرم گفت کلی باهام دردو دل کرد و از عشق قدیمیش گفت و گفت که از زندگی الانش راضی نیست و خییییلی عاشق ...

تو از رندگیت راضی نیستی؟

آخر بدمَد صبح امید از شب من... ——> بعد از چند سال اومدم بگم که بالاخره دمید! جوری که هیچوقت فکرشو نمیکردم
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز