با شوهرم خونه پدر شوهرم اینا تو یه اتاق میشینیم الان بالای2هفته س قهر کردم بخاطر اعتیاد وبی پولی وبی خونگی شوهرم و دخالت های مادر شوهرم امروز دختر خالم با بچه ش که دکترا تشخیص عقب موندگی بچه شو دادن رفتیم دکتر چون خود دختر خالمم مریض بود از اونجا اومدیم خونه دختر خالم آخرای ناهارمون بود که مادر ش اونجا اومد برگشت گفت ولگردا ناهارشون رو خونه مردم میخورن خیلی پروعه منم قصد طلاق دارم اما هنوز علنی نکردم اما اعصابمو خراب کرده از اون ورم دخترش زن برادرمه مشکل اعصاب داره هرچند مدت یکبار پیام میده به مامانم که خسته شدم