شوهر من چند روز پیش به من میگفت یکم پس انداز کنیم و اینا که منم قبول کردم ولی بهش گفتم لباس مناسب ندارم چون چند تا عروسی دعوتیم. یک دونه لباس بگیرم که گفت تو فقط به فکر خودتی و همش دنبال خوشگذرونی هاتی و من احساس میکنم حکم پول رو برات دارم. هرشب میگی من فلان چیزو میخوام و فلان جا میخوام برم
خیلی ناراحت شدم ولی درجوابش چیزی نگفتم. چون اصلا اینجوری که میگه نیست . مثلا اگه بخواییم بریم بیرون از خودش میپرسم امشب میای فلان جا میگه اره. خب اگه دلش نخواد میگه نه دیگه، که اینجوری هم منت نذاره. زیاد هم ولخرج نیستم و شوهرمم اصلا خسیس نیست. نمیدونم چرا این حرفارو بهم زد.
از روزی که اینارو گفت تا خودش نگفته بریم جایی من هیچی نگفتم بهش. یا ازش دیگه چیزی نخواستم چون خیلی ناراحت شدم از حرفاش.
یه ساعت پیش دیدم زنگ زد بهم گفت امشب دوستام منو دعوت کردن باغ. بهش گفتم نمیخواد بری دیگه قرار بود با دوستات نری.که ناراحت شد و گفت خوبه من دارم راستشو میگم اگه دروغ میگفتم مثل فلانی خوب بود؟😐
بچه ها شوهرم اصلا تعطیلی نداره کارش. مگه اینکه مرخصی بگیره. با همکاراش هم چند دفعست که مهمونی میگیرن.جدیدا هفته یه بار شده. خب منی که از صبح تا شب تو خونه ام با دوتا بچه هم نمیتونم زیاد جایی برم، بنظرتون اگه شبا یه دوری بزنیم و مارو یه بیرون ببره توقع زیادیه؟ ایا من خوشگذرونم یا خودش که تا بعدازظهر سرکاره و بعدش هم باشگاه و کلاس میره؟ تا ساعتای ۹ نمیاد خونه؟