امشب به خودم رسيدم حسابي عكس فرستادم واسه همسرم امد خونه ديد منو كمي خوشحال شد اما بعد بحثمون بالا كشيدچون ميريم بيرون يا مردم زوم ميكنه يه حواسش جاي ديگست حرف ميزنم مثل ديشب !!!
١ ساعت گريه كردم البته به حال بدبخت خودم اونم رو كاناپه خوابيده بود انگار نه انگار اما بيدار بود !! بعد رفتم سر جام بهم گفت رواني شدي بايد دكتر نشونت بدم منم گفتم تو سرت انگار جاي گرمه كه بيخيال من شدي ...
خلاصه رفت تو اتاق خوابيد به همين راحتي !!!
احساس ميكنم سرش جاي گرمه !!!!