شوهرم صبح رفت بیرون کار اداری داشت ساعت دوازده بود زنگ زدم بهش گفتم عزیزم کی میای گفت یه کم دیگه کارام تموم میشه میام.با شوق وذوق خونه رو تمیز کرده بودم غذا پخته بودم رفتم حموم بعد که اومدم دیدم ساعت ۱۲:۳۰زنگ زدم گفتم کجایی گفت درای ماشین قفل نمیشد آوردم تعمیر گفتم باشه ساعت ۲ اومد خونه دیدم رفته سلمونی موهاشو کوتاه کرده ریشش هم زده یه مقدارم وسیله واسه خونه خریده از دستش وسیله هارو گرفتم دیدم بوی شامپو میده گفتم موهاتو کوتاه کردی سرتو باشامپو شسته؟ گفت نه، گفتم شامپو خریدی گفت نه ،گفتم پس چرا بوی شامپو میدی شیطون یهو عصبانی شد گفت چون رفته بود پیش زن خراب اونجا رفتم حموم ...خیلی دلم گرفت خواستم گریه کنم گفت اشک تمساح نریز چرا فک میکنی با کسی هستم؟منم گفتم توخودت میگی با یه زن خراب رابطه داری عصبانی شد دادزد تو به من تهمت میزنی...