ای بابا خونشون 85متری دسشوییم روبرو پذیرایی
حالا میریم اونجا با شلوار و.لباس مهمونی کمرش تنگ اصلا راحت نیستم دسشویی هم که محاله برم
چه معلوم بری جیش یهو هوایی چیزی بیرون بیاد حتی کم صدا هم باشه صداش همه میشنون ازبسم که ساکت حرف میزنن کلا میرم اونحا اول اینکه بس که شامو دیر میده از گشنگی دل ضعفه میگیرم دل و رودم میاد تودهنم
از زرفی هم میترکم بخدا در حد انفجار تا میرسم خونه میدووم میرم توالت یک ساعت میمونم دسشویی چرا که از بس نگه داشتم کلا اف میشه
خدا نکنه روزی مجبور شم شب بمونم اونجا که حتما میترکم
اخه چیکار کنم این چه وضعشه اخه..