2737
2734
عنوان

✨🌄✨تاپیکِ جامعِ زندگی پس از مرگ (در جهتِ تسکینِ داغدیده ها)✨🌄

| مشاهده متن کامل بحث + 373469 بازدید | 4015 پست
شبهای اول ک خوندم این تاپیکو حالم خیلی بد میشد با اینکه اهل حجاب و نماز و غیره ام اما میدیدم خیلی ...



عزیزم اینجا دو نکته وجود داره 

اول اینکه 

ریزه کاریهایی که مورد توجه شماست فقط در مورد کارهای بد نیست و کارهای خوب هم با همون حساسیت و ریزه کاری، ثبت میشن، از یه لبخند ساده یا یه نگاه محبت آمیز به کسی یا دست نوازش بر سر یه کودک یا  رسیدگی به گل و گیاهان و جانوران بگیر تا... همه و همه ثبت میشه، 

دوم اینکه 

همونطور که آقای زمانی و برخی دیگه که این تجربه رو داشتن گفتن، ما موقع مرور زندگیمون خودمون قاضیه خودمون هستیم و همون احساسات خوب یا بدی که توی اون صحنه ایجاد کردیم و مسببش بودیم رو خودمون تجربه می کنیم، و این عین عدالته، همونطور که توی قرآن هم اومده که هر کسی به اندازه ارزنی کار خوب و بد انجام بده نتیجه اش رو می بینه، مثلا اینکه به کسی حرفی بزنیم که دلش بشکنه توی مرور زندگی، اون احساس دلشکستن رو خودمون تجربه می کنیم و حالِ اون شخص رو درک می کنیم و درعینِ حال، قضیه رو از زاویه دید اون می بینیم و همین باعث رنجش روحمون میشه نه اینکه کسی از بیرون، مارو عذاب بده ، وبه همین شکل هم  شادی و لذتِ کارهای  خوبمون هم به خودمون برمیگرده. 

وگرنه خدای بزرگی که اونو به رحمان و رحیمی می‌شناسیم و ابتدای هر سوره قرآن، او رو با این صفتش نام می بریم، خدای بخشنده و مهربونیه که هم راه توبه رو باز گذاشته و هم خودش انسان رو جایزالخطا می دونه، پس مهم اینه که:

 ما قوانین رانندگی رو خوب بلد باشیم و تمام سعی مون بر این باشه که راننده خوبی باشیم و تا جای ممکن قوانین رانندگی رو رعایت کنیم. 

 و به خصوص، ورود ممنوع نریم، 

خلاف دور نزنیم، 

سبقت بی جا نگیریم،

 با سرعت مطمئنه برونیم،

 خلافِ جهت، حرکت نکنیم، 

راه دیگران رو مسدود نکنیم،

 تو مسیرِ رانندگی، کارهای خطر آفرین انجام ندیم که جون خودمون و بقیه به خطر بیوفته، 

حالا این وسط ممکنه چندتا خلاف کوچیک رانندگی داشته باشیم که اجتناب ناپذیره (مثل پارک دوبل یا چنددقیقه توقف بیجا) مهم اینه که ما نیت و تلاشمون به رعایت قوانین رانندگی باشه، 

اگر هم راننده دیگه ای باعث آسیب یا خسارت به ما بشه هم جریمه میشه و هم باید جبران خسارت کنه. 

ولی مهم اینه که همه ما بیمه داشته باشیم که اون پشتوانه همه ماست و با خیال آسوده تر، تو جاده زندگی می رونیم. 

اگر اینقدررررر ریز ک داره ثبت میشه اعمال ما هم همینقدر ریز بخوایم رعایت کنیم اصلاااا میشه زندگی کر ...


عزیزم منم مثل تو خودم این مسیر رو تازه شروع کردم و دارم با فراز و نشیب، پیش میرم ولی تمام تلاشم بر اینه که به خودم و اعمال و افکار و احساساتم تسلط داشته باشم ولی گاهی پیش میاد که تحت فشار، حرفی یا کاری یا فکری ناخواسته ازم سربزنه، ولی همون موقع هم سریع پشیمون می شم و سعی می کنم دیگه تکرار نکنم، در حالیکه در گذشته شاید زیاد برام مهم نبود، و به نظر من همین یک قدمِ مثبته. 

مثلا تو همین سایت، دیگه تو تاپیکهای غیبت و بدگویی از قوم شوهر و از این قبیل نمی رم 

همسرم وقتی داره از همکاراش یا دیگران میگه که داره غیبت میشه، صحبت رو عوض می کنم، 

دیگه باقیمونده غذا رو دور نمی ریزم اون رو برای پرنده ها می‌ریزم . من قبلا خرده نون ها رو توی کیسه پلاستیکی می ریختم تا بعدا بزارم بیرون که نون خشکی ببره ولی بیشتر مواقع تا دوسه روز می گذشت کپک می زدن. یا برنجهای خشک و ته دیگ که به قابلمه چسبیده بود رو بعد از خیس خوردن می ریختم تو تفاله گیر بعدشم سطل زباله یا ته مونده غذا یا تکه کتلت مونده تو یخچال رو که دیگه قابل استفاده نبود دور می ریختم یا پوست هندونه رو همینطور.
ولی الان یه ظرف کوچیک گذاشتم کنار پنجره، خرده نونهایی رو که قبلا تو آب خیس کردم توی اون می ریزم یا برنجهای خیس خورده و ته دیگهای چسبیده به قبلمه رو، قشنگ همه پرنده ها میان می خورن، پوست هندوانه رو که تکه می کنم میزارم پشت پنجره نوک می زنن می خورن، یه ظرف آبم سمت دیگه پنجره گذاشتم لذت می برم وقتی میان آب می خورن (حتی زنبور و حشرات رو هم دیدم میان از لبه ظرف آب می خورن) .
یک مقدار هم ارزن و گندم گرفتم هر روز یکی دو مشت براشون می پاشم تا غروب همه رو تموم می کنن.

در مورد بچه هام، سعی میکنم بیشتر درکشون کنم و سخت گیری هایی که نسبت به بچه اولم داشتم تا جای ممکن برای دومی ندارم، 

در مورد مردم نرمشم و درکم رو سعی کردم بالا ببرم نمونه اش تاپیکی که دیشب یکی از کاربرا خطاب به من زد و عنوانش توهین آمیز بود و من توی تاپیک قبلیم صداش کردم و  بدون اینکه از کارش برنجم،براش توضیح دادم و  قانعش کردم. و محترمانه از هم معذرت خواهی کردیم. 

در مورد امور دینی هم مدتی بود تو نماز کاهلی می کردم که الان 6 ماهه دوباره شروع کردم 

همین تغییرات و نکات کوچیک خودش یواش یواش نتایج و تغییرات بزرگی به همراه میاره انشااله. 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

چ تاپیک محشری عاشقش شدم ازدشب ک خوندم دیدم ب زندگی عوض شده حساسیتم واضطرابم.... خیلی حالم بهتره ممنو ...

سلام عزیزِدل، 

خدارو صدها مرتبه شکر می گم که مطالب و تاپیک برات مفید و لذت بخش و آرامش دهنده بوده، خیلی انگیزم تقویت کردی، خدایا شکرت. 

این متن 👇 توی امضاء یکی از کاربرا بود که خیلی توجهم رو جلب کرد و وقتی خوندمش دیدم دقیقا همون پیامی هست که این تجاربِ نزدیک به مرگ برای ما دارن و همون چیزیه که این تجارب می خوان به ما بفهمونن :


((  فرزندم،

 با جهان در صلح باش.

روي اين زمين و درونِ اين كهكشان جا براي همه موجودات هست.

آنچه كه موجب رستگاريست، عشق است و آنچه محكوم به فنا، خشم و نفرت.

همه انسان ها با هر عقيده ، جزيي از وجود خدا را در خود دارند.

به انسان ها بدون چشمداشت عشق بورز.

قضاوت نكن.

مهربان باش،

مهرباني لطف خداست در حق بشر.)) 



وواقعا  عالی بود. 

2728
سلام عزیزِدل،  خدارو صدها مرتبه شکر می گم که مطالب و تاپیک برات مفید و لذت بخش و آرامش دهنده ب ...

فداتون شم.♥️♥️♥️... واقعا میگم... من ی اضطراب شدیدی همراهم دارمو داشتم تاچندین شب پیش و ماه و سالهای پیش همراهم بود ولی از دیشب که این مطالب خوندم حالم خیلی بهتره کمترسخت میگیرم امروز ارومترازهمیشه بودم  و همه کار وفکر و ذکرم رضایت خدابود. ی آرامش قلبی دارم.... ممنونم ازتون ♥️♥️♥️♥️

فداتون شم.♥️♥️♥️... واقعا میگم... من ی اضطراب شدیدی همراهم دارمو داشتم تاچندین شب پیش و ماه و سالهای ...

موفق باشی و دستِ حمایتِ خدا همیشه مثل ابر، بالای سرت باشه و در سایه حمایتش به آرامش برسی.🙏


🔵 تجربه ی مرگ تقریبی خانم  آ . آ :

با سلام وعرض ادب
حدود بیست سال پیش  به دلیل فیبرم رحمی دکتر تشخیص داد که باید جراحی بشم .
ظاهرا وقتی جراحی انجام میشه دکتر مرحله بخیه زدن را به دستیارش میده و اتاق عمل را ترک میکنه و دستیار هم یکی از رگها رو جا میزاره ( بخیه نمیزنه) و من با خونریزی داخلی مواجه میشم و به هوش نمیام.
مادر و خواهرم که ساعتها کنار تختم بودن متوجه تورم شکم من میشن و براشون سئوال میشه که چرا به هوش نمیام.
شب هست و مادرم دکتر و پرستارها را خبر میکنه.
کادر پزشکی بیمارستان میریزن بالای سر من.
و بعد از تلاش زیاد اعلام تاسف میکنن و ...

من که هیچکدام از این صحنه ها خاطرم نیست ولی موقعی که انگار چشم باز کردم دیدم که پشت به سقف اتاق چسبیده هستم.
درست وسط سقف.
چراغ سقف وسط بدن من قرار داشت به طوری که جزئی از بدن من بود.
چون هیچ حس بدی نسبت به اون چراغ نداشتم.
 بدنم روی تخت آرام خوابیده بود.
و من از سقف تمام تلاش هایی که دکترها روی بدنم انجام میدادند رو تماشا میکردم.
از پنجره شیشه ای که بالای در اطاقم بود مادرم رو میدیدم که سراسیمه این طرف و آن طرف میدوید و هرکس را می دید التماس میکرد تا خبری از من بگیرد و دعا میکرد و اشک میریخت.

دیدم که پزشکها قطع امید کردن و داشتن دستگاهها را جدا میکردن که در همین لحظه خودم رو حس کردم که توی بدن خودم روی تخت هستم.
آرام چشمم رو باز کردم و شکم برآمده خودم را دیدم و دیگر مثل اینکه همه جا تاریک شد و...
دیگر چیزی به یاد ندارم ولی آن چند لحظه ای که به سقف چسبیده بودم  هرچند از نظر من دمی بود ولی ظاهرا زمان طولانی گذشته بود و روشنایی اتاق قابل وصف نیست و نوری که از سقف و داخل بدن من از چراغ سقفی متصاعد میشد و طوری قرار گرفته بودم که چراغ درست وسط شکم من قرار داشت و حس خوبی به من میداد و حالا که حدود بیست سال از این جریان گذشته حاضر نیستم همان یک لحظه را با کل زندگیم عوض کنم

این صحنه چنان برای من گیج کننده بود که نمی توانستم تجزیه و تحلیلش کنم و برای هرکسی میگفتم مرا دلداری می دادند که طبیعی است و جراحی سختی بوده و ...
 تا اون روزی که برای کشیدن بخیه رفتم بیمارستان.
وقتی اسمم را گفتم ، خانم پرستاری که بخیه من را می کشید گفت:
(( شما همان خانمی بودید که بعد از مردن دوباره زنده شدید؟)).

و من اون وقت بود که جوابم را گرفتم و متوجه شدم.

2740

من همیشه تجربه های جدیدتون رو پیگیری میکنم و البته تاثیر زیادی روم گذاشته 

فقط یه سوال دارم اونم اینکه چرا اینقدر این مقوله برات مهم شده و دنبالشی؟

آرزوی سلامتی،عاقبت بخیری،ثروت،فرزند سالم و صالح،عافیت برای هممممه ،💙💚💛🧡
من همیشه تجربه های جدیدتون رو پیگیری میکنم و البته تاثیر زیادی روم گذاشته  فقط یه سوال دارم او ...

عزیزم لطفا  اولین پستِ اولین صفحه رو بخون، همون پستِ اولِ  این تاپیک توضیح دادم. 

سلام من کتاب انسان روح است نه جسد رو خریدم بنظرتون ب دردم میخوره



سلام، انسان روح است نه جسد کتابه خوبیه من چاپ قدیمی شو خوندم، ولی شنیدم چاپهای جدیدش با سانسوره

کتاب در آغوش نور نوشته  بتی جین آیدی ( صوتیشو گوش بدین خیلی تاثیرگذارتره) 

و کتاب  کِی زِ مُردن،کَم شدم   نوشته آنیتا مورجانی (هندی هستن) هم خیلی کتاب‌های خوبی هستن. و ملموس‌ترن 

سلام، انسان روح است نه جسد کتابه خوبیه من چاپ قدیمی شو خوندم، ولی شنیدم چاپهای جدیدش با سانسوره کتا ...

کتاب انسان روح است نه جسد خیلی ارتباط نگرفتم باهاش راستش 

چون خیلی کلی گویی کرده 

ممنون 

Ayhanim هستم داشتم تایپ میکردم دیدم لغو کاربری,شدم 😒😒😒😒😒
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687