باهم بيرون بوديم هوا هم تاريك بود رفتيم خونه اونا تا چراغارو روشن كردن ديدم همه جا پر سوسك ريز هست🤢🤢🤢
انگار نه انگار عين خيالشونم نبود
با دستمال آشپزخونه يكي از سوسك ها برداشت انداخت تو سينك
بعد با همون دستمال كابينت ها ميزها و ظرف هاي شسته شده رو پاك كرد😩😩😩
جالبه خونشونم مرتب و بدون گرد و خاك و كثيفيه
نظرم كلا عوض شد نسبت بهشون