کفش های مردانه ام را پایم می کنم
صبح های زود
زودتر از همه از خانه بیرون و زندگی را آغاز می کنم
به اندازه ی تمام روز می دوم
اعتراف می کنم که سالهاست پاهایم درد می کند
هوا تاریک می شود
به خانه برمی گردم و حالا ...
کارهای زنانه ام را شروع می کنم
موهایم را شانه می کنم
لباسم را عوض می کنم
رژ می زنم
به دستانم لاک می زنم
و ....
تمام سعی ام را می کنم
که این دو نقش را اشتباه نکنم
زن بودن با تمام زیبایی هایش خیلی سخت است خصوصا اگر شاغل باشی
و آرزوهای بزرگ برای زندگی هم داشته باشی ...
فاصله ی مرد و زن بودنم
" درب " خانه است