من چون با جاری بزرگم خوبم اینا نمیتوننن حضم کنن...چون از دوتامونم بدشون میاد ... چقدپشیمونم بخاطره خانواده شوهرم ازازدواجم...
حالا خداروشکر میکنم ک از دوتا جاریام سرترم اینو کل تیر. طایفشون گفتنک تو عروساتون سمانه خوشگله و ...
اخه همه میدونن حالم ازش بهم میخوره.حتی یبارم دعوامون شده.دختره کلا نرمال نیس و انگار دشمنی خاصی با من داره.برا عزیز بودنم از هیچ چاپلوسی ای دریغ نداره فقط برا اینکه بگن بهتر از منه!ارتباطمون طوری نیس که بخوام بشینم تایید کنم حرفاشو.فقط عادی برخورد میکنم و گهگاه که خیلی حرف میزنه بی محلی میکنم.نمیدونم والا چیکار میکنه که مادرشوهرمو اینجوری پخته.البته دوستم میگه مادرشوهرتم مث جاریت حسودی میکنه که اینجوریه.نمیدونم والا
من خوبی میکنم دستم نمک نداره ... اگه ام.خوبی میکنم بخاطره پدرشوهرم میکنم .... اگ یکاری کنی میگن پسرمون کردوالا اگ عروست نمیخواست ک پسرت جرات نداشت کاری بکنه
دقیقا منم این مشکل تورو دارم اون لحظه هم جواب خوبی پیدا نمیکنم بدم بهش فقط با سر حرفاشو تایید میکنم ولی بعد کلی حرص میخورم حالا جالب اینجاست اون جاریم کلا دوساله ک قطع رابطه کامل کرده باهاشون
دقیقا منم اینطوری شدم.کاملا از رو تکلیف میرم دیدنشون یا باهاشون هم کلام میشم.قشنگ معلومه عوض شدم و مث قبل نیستم باهاشون.خیلی سعی کرد منو مث جاریم به یه سری کارا عادت بده اما من انجامشون ندادم که‌ندادم چون روششو رو دوس نداشتم.اینکه بیاد هی تعریف اونو کنه که منم حسودیم شه مث اون رفتار کنم!!حتما رو‌جاریم جواب داده فک میکنه منم مث اونم
وای من ک مادرشوهرم حتی از قابلمه ها جاریمم تعریف میده
منم گفتم همه دارن مگه شق القمر کرده
بعدشم ماها توجهیزیه داشتیم اون با پول شوهرش
یا میگه مهمون اومد خونش سریع رف مغازه خرید کرد،انگار آپولو هوا کرده
مادرشوهرمنم راه وبی راه مدام اسم جاریمو میاره واز خانوادش میگه دلم میخواد فقط میشناختیدش تا عمق فاجعه رو بدونید چفده تا میاد حرف بزنه منم خودمو میزنم به اون راه محل به حرفاش نمیدم اونم دیده فایده نداره کوتاه اومده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
