خواهر شوهرم امروز کنکور داشت،تو این یک سال مادر شوهرم غذاشو میبرد تو اتاقش بهش میداد،خواهر شوهرمم زیاد رفت آمد نمیکرد بچه هاش کوچیک بودن میگفتن سروصدا میکنن نمیتونه درس بخونه حواسش پرت میشه،
خلاصه همه دست ب دست دادیم ک درسشو بخونه کنکور رتبه خوب بیاره نمیدونم دیگه چی میشه
ولی زمان ما اینجوری نبود🤕🤕🤕