خانوما کمک ازدست مادرشوهرم

خب چرا مستقل نیسی؟ازاول شرایطو میدونسی؟نکنه شوهرت گفته بوده یه مدت خونه بابام زندگی کنیم تا خونه بگیرم؟؟

افرین به تو چقد محکمی،هرچقدم اخم میکرد تو وظیفت نبود جمع کنی ک،تقصیره توچی بود ک تواون خونه زندگی‌میکردی؟دوبار اخم کنه توجه نکنی خودش میفهمه حساب کار دستش میاد

ببین مثلا همیشه ب پسرش درس میدم،خیلی رشد کرده ازنظر درسی

یا هرکدوم از پسرا کمکی بخوان از شوهرم،مانع نمیشم

اما اینکه گندکاری ها نوه هارو جمع کنم،شرمنده،منم شخصیتی دارم

اخم کنن،من بیشتر اخم میکنم

افرین ادم اینطوری اتفاقا بیشتر عزت و احترام داره،بعضیا فک میکنن هرچی واسه خانواده شوهر کلفتی کنن بیشتر عزیز میشن درصورتی ک اونطوری ب چشم ی توسری خور و کلفت نوکر نگاش میکنن هرچی هم دلشون‌میخاد میگن بهش،منم خونه مادرشوهرم خیلی دیربه دیرمیرم الان نزدیک ۱ ماهه نرفتم!هروقتم میرم درحد اینکه اگه شام اونجا باشم سفره رو با جاریم بیاریم و شب باهمدیگه ظرفارو بشوریم وگرنه کار دیگه ای نمیکنم درصورتی ک مادرشوهرم توقع داره من نوکره خودشو اگه دختراش اونجا باشن نوکره دختراش باشم که منم بقول شما واسه خودم شخصیت دارم،هرچقد اخم کنه منم بیشتر اخم میکنم و نمیزارم هرچی خاستن چه مستقیم چه غیرمستقیم بهم بگن

واقعا نباید دوتا خانواده باهم زندگی کنن این کار از پایه غلطه نیازهای نسل هاب مختلف متفاوته اینجوری هیچکدوم ارامش ندارن 

ببخشید اینطوری میگم ولی اشتباه کردی!اون مرد به اینطوری زندگی کردن عادت میکنه و در پی تکمیل خونه نیس،برادرشوهر من وضع مالیشم خیلی خوبه ولی هنوز بعده۲۰سال خونه مادرشوهرم زندگی میکنن مث شما،بیاید میگفتی تاخونرو تکمیل کنیم عقد بمونیم بعد تکمیل شد عروسی کنیم،فقط حواست باشه شوهرت بیخیاله خونتون نشه که یه عمرباید با مادرشوهر زندگی کنی

به نظر من مقصر اونایی هستن ک از بچه اوردن فقط زاییدنشو بلدن بعد بچه هاشون دائم خونه مادر بزرگا ولون  خونه پدر بزرگ دو بار در هفته سه بار نه هررزو خوار شوهر منم همینه بچه هاش کلا خونه پدرشوهرمنبچه هاش شر بی ادب بد خلاق بخاطر همین شوهر من ماهی یکبار میگ بریم اونجا همون ماهیی یکبارم ک میریم سر سام میگیریم زود بر میگردیم همه صداشون در اومده از این پدر مادر بیخیال  دختر مجرد پدر شوهرم ک از خونه فراریه بدبخت

حرف منم همین ب استاتر