تو تاپیک قبلیم گفتم با شوهرم دعوا کردم کار به کتک کاری کشید منم قهر کردم جامو جدا کردم عین خیالشم نبود صبح اومدم خونه مامانم اما نه قهر.حالا چند بار زنگ زد جوابشو ندادم دیدم خیلی دیگه زنگ میزنه جواب دادم دیدم لحنش ارومه فهمیدم باز هندونه میخاد بذاره زیر بغلم که اره خواهرم داره میاد اینجا .خواهرش یه شهر دیگه اس میره خونه داداش مجردش که نزدیک همیم منم گفتم من تا اخر شب نمیام به منم ربطی نداره که اومدن من شام درست نمیکنم هروقتم صلاح بدونم میام حالا چیکار کنم به نظرتون برم یا نه اونام تا شنبه یا یکشنبه هستن.یعنی کفریما
حس اون بچه ای رو دارم که فقط به خاطر اینکه صاحب توپه بازیش میدن...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اره برگرد به نظرم ولی هیچ وقت از خونت قهر نکن تو این دوره زمونه جاتو چسبیدی می خوان خودشونو جا بدن وای به حال اینکه جارو خالی ببینن و بهانه هم پیدا کنن🙄🙄🙄بعدم با قهر مشکلات حل نمیشه عزیزم صحبت کن با شوهرت
اره برگرد به نظرم ولی هیچ وقت از خونت قهر نکن تو این دوره زمونه جاتو چسبیدی می خوان خودشونو جا ...
قهر نکردم رفتم سر بزنم قرار بود شب برگردم ولی الان زورم میاد کلی بد وبیراه گفته حالا برم از خواهرش پذیرایی کنم خواهرش سالی چند بار میاد من یادم نمیاد کی رفتم خونش
حس اون بچه ای رو دارم که فقط به خاطر اینکه صاحب توپه بازیش میدن...