سلام.سه ساله ازدواج کردم.با شوهرم دوست بودیم و خانواده مذهبی داشت که مخالف ازدواجمون بودن اما خب بالاخره شد و ازدواج کردیم. موقع زایمان من چون شوهرم خیلی استرس داشت و میگفت میترسم بلایی سرت بیاد خیلی اذیت شد و چندکیلو وزن کم کرد و مادرشوهرم اینو کرده پیرهن عثمان و همش میزنه تو سرم ک بچم ضعیف شده و باید بیشتر بهش برسی و امشب کبابکن براش فردا گوشت تو شیشه و پس فردا فلان وبیسار و.... هرروز زنگ میزنه که چی پختی؟؟؟!!!فلان چیز نپز پسرم دوس نداره .امروز دیگه بهم گفت حالا که امتحانات تموم شده دیگه بچه رو خودت نگه دار بزار پسرم استراحت کنه. همه میگن چرااینقد ضعیف شده قبل ازدواج خیلی سرحال و خوب بود.!!!!من بدبخت بی عرضه هم فقط هی گفتم چششششم حاج خانوم. باشه چشششم. خاک توسرم!شما بگین چیکارکنم؟بخدا اینارو حتی ب مامانم چون میشینه غصه منو میخوره. دارم میترکم
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
گوشیشو جواب نده بگو دور بچه بودم بعد چند ساعت که کار از کار گذشت زنگ بزن بگو تازه گوشی دست گرفتم فهمیدم زنگ زدین 👌👌
وقتی بزرگ می شوی قدت کوتاه می شود آسمان بالا می رود و تو دیگر دستت به ابرها نمی رسد و برایت مهم نیست که توی کوچه پس کوچه های پشت ابرها ستاره ها چگونه بازی می کنند آنها آنقدر دورند که تو حتی لبخندشان را هم نمی بینی و ماه ، همبازی قدیم تو آنقدر کمرنگ می شود که اگر تمام شب را هم دنبالش بگردی پیدایش نمی کنی.
یا اینکه ی بار با قاطعیت تمام جلوش وایسا بگو مادر شوهر جان یعنی چی همش ور ور زنگ میزنی چی پختی چی پختی ،شما ب حال وروز من فک نمیکنی؟من چیکار باید بکنم کسی ک دلش بچه میخواد باید اینجور چیزاشم ب دوش بکشه دیگه ،بعدشم من نمیرسم هرروز غذاهای سنگین بذارم اکه خیلی نگرانشی بیا ببر خونت قشنگ بهش برس والله
نصف طلاق ها و بدبختی جوونا از خانوادس . بسه دیگه پدرمادرا دخالت نکنین. اعصاب ادمو خورد میکنن بعضی خانواده ها.
خیلی وقت نیس که آدم ریلکسی شدم. دنیا به کاممه. بااینکه سنم زیاد نیس ولی دارم به تک تک آرزوهام میرسم. شایدم به این خاطر هست که دنیارو جدی نگرفتم. سخت گذشت بهم تا فهمیدم منم یه روزی میمیرم.دیگه بعد یه سال مرگم کسی منو یادش نمیمونه. حتی پدرمادرمم دیگه زیاد منو یاد نمیکنن. حتی عشقم. حتی دوستام. دارم به تک تک آرزوهام میرسم چون دل خوشی دارم. این دل خوش رو یکماهه که بهش رسیدم. واسه هیچ چیزی خودمو ناراحت نمیکنم. حرفای مردم رو اگه به کامم نباشه به یه ورم میگیرم. خیلی وقت نیس که دیگه اگه مردم سوالی میپرسن جوابشونو نمی دم یا اگرم بدم کوتاه . چون زندگی من به کسی ربط نداره. خیلی وقت نیس آدمارو میشناسم. تقریبا از روزی که با نینی سایت آشنا شدم خیلی چیزا اومده دستم. هنوز 20ساله م نشده ولی از یه آدم30ساله بیشتر میدونم. خیلی وقته تحویلم نگرفتن دوروبریام . ولی الان افتادن به پام. دارن پاچه خواریمو میکنن. کی باورش میشه دارن پاچه خواری یه دختر 19ساله شهرستانی رو میکنن؟ آره کسگم خیلی چیزا یاد گرفتم. درس رو دوست ندارم چون فرقی بحالم نکرد. حالمو خوب نکرد. باعث نشد از زندگی چیزی یاد بگیرم. هر کاری دوس داشته باشم میکنم. حرفت حق باشه با جونو دلم قبولت دارم و میگم چشم. حرفت حق نباشه یه گوشم دره یه گوشم دروازه. دنیا قبلنا به کامم تلخ بود . خیلی سخته منی که دوستام سرم جنگ و دعوا داشتن که با کدومشون برم بیرون و با کدومشون حرف بزنم یهو تنها شم. باورت نمیشه اگه بگم از اون چهل پنجاتا دوستی که داشتم یکیشم نموند باهام . دیگه نمیخام هیچ دوستی داشته باشم. چند ساله تنهام .پیشونی خدامو میبوسم که گذاشت من تنها باشم .تنها نمیشدم الان اینهمه خوشبخت نمیبودم. فقط یکماهه فهمیدم زندگی چیه. چجور باید باشم. چیکار باید بکنم. از زندگی چی میخام .کوچیکترین چیزا هم مثل یه فیلم نگا کردن منو خوشحال میکنه. دیگه از آدما خوشم نمیاد . از هیچکی . امیدوارم توام یه روزی به خوشبختی که من دارم برسی.