2737
2734

سلام

امروز قرار بود با شوهرم بریم شمال ویلا پدرش اینا و خانواده شوهرمم شمال هستن البته تو یه شهر دیگه

امروزم تولد دخترم بود و میخواستیم تو خونه مادرشوهر یه تولد کوچولو خودمونی بگیریم واسش

برادرشوهر و جاریمم امروز رفتن و ما قرار بود چند ساعت بعد از اونا راه بیوفتیم چون کار داشتیم

شوهرم یه برادر 20 ساله داره که از شانس گند من تولد اونم فرداست 

هر دفعه ما میریم شمال بدون استثنا این برادرش سر یه چیز خیلی کوچیک از قصد دعوا راه میندازه و انگار لذت میبره از این کار

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731

منم به شوهرم گفتم با پدرت اینا تماس بگیر و ببین اگه فردا شب میان ویلا دیگه ما امشب نریم خونشون و تولد رو بزاریم واس فردا که میان ویلا حتی بهش گفتم بهشون بگو اگه داداشت میتونه درست رفتار کنه بیاد و اگه نه اصراری بر اومدنش نیست

2740

بعد شوهرم تماس گرفته به پدرش بهش میگه امروز تولد ... و ... هست چیکار کنیم و چطوری کیک بگیریم و دور هم باشیم و برنامه شما چیه؟؟؟؟

منم عصبی شدم که من بهت میگم بگو فردا میاید ویلا یا نه؟؟؟

بعد تو زنگ میزنی کلا یه چیز دیگه میگی؟؟؟

واقعا این حرفو زدی😐😐😐😐

اره

چون هر سری الکی دعوا وحشتناک درست میکنه طرف و هر چی فحش ناموسیه میده به همسرم

اخرین بار هم همین 15 خرداد بود

تازه قبل اینکه برادرشوهرم بیاد مادرش به شوهرم گفته بود ... میخواد بیاد و گفته باید احترامش نگه داشته بشه تا بیاد😐

منم از حرصم به شوهرم گفتم بهشون اینجوری بگه

بعد دیگه هی حرص خوردم از اینکارش و بعد وسیله ها رو کلا جمع کردم و گفتم برم با دخترم یه دوش بگیریم که راه بیوفتیم و به شوهرم گفتم ما که حمام میریم تو وسایل رو جا به جا کن و بزار تو ماشین که اومدیم زود لباس بپوشیم و حرکت کنیم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز