2737
2739
عنوان

فقط خانوما .آزار دهنده ترین چیز زن بودن ؟؟؟

| مشاهده متن کامل بحث + 2199 بازدید | 194 پست

اینکه ارامش روانی نداریم‌میریم بیرون باید مواظب پوششمون باشیم کسی بدبهمون نگاه نکنه....اینکه هنوزم‌اگ‌ی‌زن‌کار اجتماعی انجام‌بده یکسری‌مردا مسخره میکنن‌یا خوششون‌نمیاد...اینک مردا فک میکنن‌مازنا درهرصورت ب مردا باید تکیه کنیم وبدون اونا نمیتونیم‌باید بالا سرمون باشن

ببخشیدمن‌دیگ‌خیلی فمنیسمم😂

نیلوفر و باران در تو بود خنجر و فریادی در من،فواره و رؤیا در تو بود تالاب و سیاهی در من، در گذرگاهت سرودی دگر گونه آغاز كردم...

اینکه اگه یه زن ازنظر جنسی ارضا نشه و ب پای مرد بسوزه و بسازه و دم نزنه و برعکس اگه همین مرد اگه ی شب فقط یه شب ارضا نشه فکرش میره سمت خیانت و طلاق و فلان...این موضوع  واقعا بیداد میکنه توجامعه

بـا((خــــــدا)) باش و پــــادشاهی کن❤


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اينكه اختيار و اجازمون دست يه مرداس😒

من پذيرفتم شكست خويش را/ پندهاى عقل دورانديش را...من پذيرفتم كه عشق افسانه است/ اين دل درد آشنا ديوانه است...ميروم شايد فراموشت كنم/ با فراموشى هم آغوشت كنم...ميروم از رفتن من شاد باش/ از عذاب ديدنم آزاد باش...آرزو دارم بفهمى درد را/ تلخى برخوردهاى سرد را...آرزو دارم خدا شادت كند/ بعد شادى تشنه ى نامم كند...آرزو دارم شبى سردت كند/ بعد آن شب همدم دردت كند...تا بفهمى با دلم بد كرده اى/ با وجود احتياج دست مرا رد كرده اى...ميرسد روزى كه بى من لحظه ها را سر كنى/ ميرسد روزى كه مرگ عشق را باور كنى...ميرسد روزى كه تنها در كنار عكس من/ نامه هاى كهنه ام را مو به مو از بر كنى...😔
2731


ازاردهنده ترین اختلاف دیه مرد وزن هست طوری که اگر خانواده ای دخترشون توسط ی پسر به قتل برسه برای اجرای قصاص باید نصف دیه رو پرداخت کنن 


سعی میکنم از وسایل یک بار مصرف استفاده نکنم ،خصوصا سفره ی یک بار مصرف که اصلا ضروری نیست .همیشه لیوان همراهم دارم .تا بتونم اب معدنی نمیخرم .فروشگاه که میرم کیسه همراهم دارم وپلاستیک نمیگیرم.تابتونم زباله تولید نمیکنم.زباله های خشک وتر رو جدا میکنم وزباله های خشک رو تحویل کانکسای شهرداری میدم .شاید بگید برای چی اینهمه به خودت سختی میدی وقتی هیچ کس رعایت نمیکنه ؟ خودمم گاهی به این فکر کردم گاهی به سختی میفتم ،راحتیم کمترمیشه اما دیگه عادت کردمو ی حس خوب از این رعایت کردنام گرفتم  .همه ی این کارارو میکنم برای برادرزاده هام که وقتی بزرگ شدن اندکی از این طبیعت براشون باقی بمونه .برای بچه های خودم .برای بچه های شما که عاشقشون هستید.میخوام وقتی بزرگ شدن بگم من سهم خودمو انجام دادم وکوتاهی نکردم .
2740

اینکه بااجازه شوهر یا پدر باید باشه خیلی چیزا. از ازدواج بگیر تا بیرون رفتن. ولی واس پسرا اجازه پدر یا مادرش لازم نیست اصن.

حجاب

ایبنکه مردا تا 4زن میتونن بگیرن ولی زنا نمیتونن 4تا شوهر داشته باشن


خیلی وقت نیس که آدم ریلکسی شدم. دنیا به کاممه. بااینکه سنم زیاد نیس ولی دارم به تک تک آرزوهام میرسم. شایدم به این خاطر هست که دنیارو جدی نگرفتم. سخت گذشت بهم تا فهمیدم منم یه روزی میمیرم.دیگه بعد یه سال مرگم کسی منو یادش نمیمونه. حتی پدرمادرمم دیگه زیاد منو یاد نمیکنن. حتی عشقم. حتی دوستام. دارم به تک تک آرزوهام میرسم چون دل خوشی دارم. این دل خوش رو یکماهه که بهش رسیدم. واسه هیچ چیزی خودمو ناراحت نمیکنم. حرفای مردم رو اگه به کامم نباشه به یه ورم میگیرم. خیلی وقت نیس که دیگه اگه مردم سوالی میپرسن جوابشونو نمی دم یا اگرم بدم کوتاه . چون زندگی من به کسی ربط نداره. خیلی وقت نیس آدمارو میشناسم. تقریبا از روزی که با نینی سایت آشنا شدم خیلی چیزا اومده دستم.  هنوز 20ساله م نشده ولی از یه آدم30ساله بیشتر میدونم. خیلی وقته تحویلم نگرفتن دوروبریام . ولی الان افتادن به پام. دارن پاچه خواریمو میکنن. کی باورش میشه دارن پاچه خواری یه دختر 19ساله شهرستانی رو میکنن؟  آره کسگم خیلی چیزا یاد گرفتم. درس رو دوست ندارم چون فرقی بحالم نکرد. حالمو خوب نکرد. باعث نشد از زندگی چیزی یاد بگیرم. هر کاری دوس داشته باشم میکنم. حرفت حق باشه با جونو دلم قبولت دارم و میگم چشم. حرفت حق نباشه یه گوشم دره یه گوشم دروازه. دنیا قبلنا به کامم تلخ بود . خیلی سخته منی که دوستام سرم جنگ و دعوا داشتن که با کدومشون برم بیرون و با کدومشون حرف بزنم یهو تنها شم. باورت نمیشه اگه بگم از اون چهل پنجاتا دوستی که داشتم یکیشم نموند باهام . دیگه نمیخام هیچ دوستی داشته باشم. چند ساله تنهام .پیشونی خدامو میبوسم که گذاشت من تنها باشم .تنها نمیشدم الان اینهمه خوشبخت نمیبودم. فقط یکماهه فهمیدم زندگی چیه. چجور باید باشم. چیکار باید بکنم. از زندگی چی میخام .کوچیکترین چیزا هم مثل یه فیلم نگا کردن منو خوشحال میکنه. دیگه از آدما خوشم نمیاد . از هیچکی . امیدوارم توام یه روزی به خوشبختی که من دارم برسی.

یه دوره ای کمیته تحقیقات بودیم میگفتن دخترها فقط تا ساعت ۱۰ میتونن بمونن... هرجا هم اعتراض و شکایت کردیم گفتن شما دخترین خوب نیست تا صب با پسرا تنها باشین. من و یکی دیگه اعتراض کردیم بقیه دخترا گفتن راس میگن دیگه نمونیم بهتره. 

بوسیدمش در کافه های خسته ی در راه                    بوسیدمش از غم جلوی درب دانشگاه                                    بوسیدمش در رودسر , بر ماسه های داغ                              بوسیدمش در شهر بعد از خوردن شلاق
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز