بابا بزرگم حالش خوب نیست. یه اخلاقیم دارن رو به موتم باشن با دوماد بیمارستان اینا نمیرن
بعد خاله ام زنگ میزنه به زن دایی که اقاجون حالش بده ببرید بیمارستان. ده دقیقه بعد داییم زنگ میزنه به خاله ام که پیوند کلیه هم کرده و الان قلبش مشکل داره که بیخود میکنید زنگ میزنید ما ببریمش بیمارستان
خودتون بیاید ببرید یا بزارید سالمندان.
حالا همین آدم بیشعور هفته پیش یه زمین 200 متری از اقاجونم به اسم خودش زد که حداقل 50 میلیون می ارزه....
چقدر ادمها میتونن پست و بی وجدان باشن
پدرشونه
اون وقت من حامله باید بشینم اینجا غصه بخورم