من عقدم،خواهرشوهرم فرداشب واسه شوهرش تولد گرفته،من يكم از نظر مذهبي ازاونا مقيدترم ولي هميشه تاجايي كه شده خودمو با شرايط وفق دادم،توي جمع هاوسفرها حضور داشتم با كاراي اونام كار نداشتم حواسم به خودم بوده منظورم اينه جوري برخورد نكردم كه واي اينكارا چيه مثل خيليا،حالا اون تولدش مختلطه و تا بحال پيش نيومده اينجور مراسمي،يعني بوده ولي خانوادگي اين يكم مفصل تره،حالا شوهرم ديشب زنگ زده ميگه الهام پنجشنبه واسه سعيد تولد گرفته گفت ميدونم رامش اينجور جاها راحت نيست ولي بهش بگو اگه دوست داشت بياد،منم گفتم حتي اگه بتونم و دوستم داشته باشم نميام چون ادب حكم ميكنه به خودم بگه اگه قرار دعوتم كنه اونم نه دوروز مونده به تولد وقتي ميدونه من شلوغم و بايد برنامه بچينم قطعا تازه نفهميده ميخواد تولد بگيره،گفت توميومدي ميگفت؟گفتم اره چرا نميومدم ولي اگه بااحترام دعوت ميشدم
واقعا من تاحالا از خواهر شوهرم بدي نديدم و اصلا كاري باهم نداريم ولي ناراحت شدم ازاين كارش
حالا اگه امروز بهم پيام داد يا ديدمش بعدش چي بگم و چه عكس العملي نشون بدم؟