حالا منم تقریبا مشکل تو رو دارم
ظهرا تو اوج خوابم به تلفن خونه زنگ میزنه که چی احتیاج داری یعنی اون لحظه دوست جفتم باشه با کله برم تو صورتش
خیلی بهش گفتم زنگ نزن ولی مریضه بازم زنگ میزنه
دیگه دوشاخ تلفنو میکشم گوشیمم سایلنت میکنم
عزیزم فعلا آروم باش و خودتو بیشتر از این ناراحت نکن پاشو یه آبی به صورتت بزن و راحت بگیر بخواب فردا اومد سمتت یکم با جدیت باهاش صحبت کن نه با دعوا زودی نبخشش ولی بگو درکت کنه و با حرفات شرمندش کن
باور کن از صبح نظافت کردم مهمونی داشتم باز باهاش مهمونی رفتم یعنی اومدم دیدم خرید کرده از بیرون با اونارو بسته بندی کردم خودشم رفت تخت گرفت خوابید بعد اومدم سراغ گوشیمو خوابیدم بعد بیدارم میکنه این رفتار میکنه
خریدا رو بخشیشو بده خودش انجام بده همش خودت گردن نگیر
من اگه شوهرم گوشت مرغ ماهی بگیره اصلا دست نمیزنم خودش تیکه میکنه بسته بندیشون میکنه بعد از خستگی میگیره میخوابه باید ازش کار بکشی دیگه تا صبح بیدار نشه
اگه انقدر فعال بود من غمم چی بود دست نمیزنه براش مهم نیست خراب بشه بو بگیره فدای سرشه بعدم کلا کار نکرده بلد نیست لباسشو اتو بزنه حرفم میزنم میگه برو کارگر بگیر من خودم به دلیل مسائلی دوس ندارم زیاد کمک بگیرم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
18 ثانیه پیش
19 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
