من و شوهرم باهم قهریم الانم خوابیده.خیلی سرم درد میکنه مسکن هم خوردم اما بهتر نمیشم.
تا مشکلی برای خانوادش پیش میاد تماس میگیرن بهش البته بااین موضوع خیلی مشکلی ندارم اما اعصابش خرد میشه و با من دعوا میکنه که اعصابم خرده.بهش میگم مگه من اعصابت رو خرد کردم میگه نه اما تو باید ارومم کنی.صبح زود میره سرکار بعد از ظهر میاد خونه منم حوصله ام سرمیره تو خونه تنها.دانشگاه هم نمیذاره برم.خانوادمم تو این شهر نیستن یعنی هیچ آشنایی نداریم اینجا که رفت و آمد کنیم.
لعنت ب هرچی آدم بی درک و نفهمه
سرچی قهرهستین؟
منم خیلییییی دلم گرفته امشب
قضیه دانشگاه که باید تو ایام نامزدی تکلیف ش مشخص می شد وقتی می بینی به هر دلیلی عصبی هست کنارش نرو و ازش سوال نکن بعد که بهتر شد با آبمیوه ای چایی چیزی پیشش برو یه سر گرمی واسه خودت جور کن
مگه خودشون نادونن نمیتونن مشکلشونو حل کنن که زنگ میزنن به شوهر تو
مسخره ها نمیفهمن که
دقیقا منم همچین مشکلی تو زندگیم دارم
من و شوهرم حدود یکسال پیش میخواستیم جدا شیم کار به دعوا و دادگاه و.... کشید اما دوباره برگشتم. شوهرم کلا خونه ما نمیاد هیچکدوم از خانوادم حق ندارن وقتیکه شوهرم خونه است تماس بگیرن.شوهرم اگه یکی از افراد خانوادم رو اتفاقی ببینه دیگه واویلاااااااا شروع میکنه فحش دادن و....
کلا هرموقع دعوامون بشه فحش میده و نفرین میکنه خانوادم رو.اما من باید برم خونشون.البته سر دعوایی که شد با خواهرا و برادراشم قهریم کلا همدیگه رو نمیبینیم فقط مامان و باباش.
بایکی از خواهرش خیلی دعوامون شد ازش بدم میاد یه دروغگوی به تمام معناست همش هم باشوهرم صحبت میکنه واعصابم رو خرد میکنه.اما شوهرم حق رو به خانوادش میده.بخدا خسته ام کرده.از طرفی هم دوسش دارم.
