ببین دختر خوب
تو زندگیت قراره هزار تا مشکل پیش بیاد
ادمها باید مدیریت بحران را یاد بگیرن
ولی این چیزی که من از همسرت دیدم و شما گفتی ایشون اصلا بلد نیست تصمیم بگیره کار درست و انجام بده
ایشون زیادی بچه ننه هست و تحت تاثیر دیگرانه
یه دعوایی شده یکی اینجا اسیب دیده
من میخوام بدونم داداش شما دور از جونش تو این درگیری مرده بود بازم زبان شوهرت ایئنقدر دراز بود یا الان داش موس موس میکرد که رضایت بگیره ؟؟؟؟
مقصر اصلی عموی همسر شماست که با بیشع.وریش یه دعوا راه انداخته
ولی همه اینا باعث نمیشه این شوهر به عنوان مرد نتونه شرایط و مدیریت کنه
همسرت واقعا به مشاوره احتیاج داره و بهتره باهاش بری مشاوره
ولی بدون اگه بخوای بمونی و زندگی کنی راه سختی در پیش داری
در ضمن همسرت از کمبود عزت نفس رنج میکشه چون به احتمال زیاد همیشه اختیارش دست مادرش بوده
این ادمها از تحقیر و کوچک کردن دیگران لذت میبرن چون احساس با قدرت بودن بهشون میده
این ادمها یا میشکنن یا باید شکسته بشن
خواستی باهاش ادامه بدی حسابی اعتماد به نفست و تقویت کن و از موضع بالا باهاش برخورد کن و زیر بار حرف ز.رش هم اصلا نرو مقتدر عمل کن