خواهرم کلاس اول بود مداد رنگیاشو ور میداشتیم دیوار اا رو خط خطی میکردیم یه روز برا مداد دعوا میکردیم سه تا خواهر بودیم من خواهرمو تهدید کردم اگه مداد ندی به مامان میگم که زیر راه پله رو خط خطی کردی دیگه دعوا مون بالا گرفت کارمون به کتک کاری کشید تا اینکه مامانم اومد تو اتاق دیوار خط خطی رو که دید صورت خونی منو دیگه هیچی با شلنگ و کبریت افتاد دنبالمون من رفتم تو بالکن درو از پشت بستم خواهر کوچیکم پشت در رفت و اون یکی دیگه رفت زیر پتو جونم براتون بگه که کیف میکردم اون دو تا کتک میخوردن من از پشت در نگاشون میکردم مامانم برام خطو نشون میکشید که بیای بیرون فلانت میکنم منم از ترس تا موقعه ایی که بابام اومد خونه همونجا نشستم
بابام که هیچی مامانمم خیلی کم نیشگون از بازو به صورتی که انگشت شست و چهار انگشت دیگر را از میان دواستخوان بازو بهم می‌رساند( نمیدونم تونستم درست حالی کنم یا نو)
فکر نمیکنم خنده داشته باشه😐
با افتخار تمام😎کتک😂😂
بچه بودم با دسته مگس کش میزد
یا بشگونمیگرف قسمت حساس رونم😂
قهر میکرد باهام
بعضی وقت هاکه فضولی میکردم یااشتباهی ازم سرمیزدباچوب
گاهی هم میزاشتمون توکوچه البته برای یه دیقه بعدسریع میوردمون داخل
گاهی هم خودش میگفت میرم ولتون میکنم که تهدیدبود.
خلاصه که من به شخصه ازمامانم بیشترحساب میبرم تابابام چون بابام حتی سرمون دادهم نزده چه برسه به کتک
مامان من خودش نمیزد بابامو تشویق میکرد ب کتک زدنم😐😅
دمپایی طبی
هیچوقت تنبیه نشدم هیچوقت نه پدرم نه مادرم. فقط نهایت مادرم یه اخم میکرد
اهل کتک نبود. هیچ وقت دستش هم بهمون نخورد برای تنبیه. باهام قهرمیکرد اگه کار خیلی بدی میکردم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
38 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
